دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
حضرت علیٌّ الاصغر

             

یم فضل و عفاف و زهد و عصمت گوهر آورده

مه تابندۀ برج ولایت اختر آورده

 

نهال آرزوی یوسف زهرا بر آورده

عروس فاطمه امشب علیّ اصغر آورده

گل فروش

 

ای که گرفتی به دوش، بار غم و بار عشق!

باز بیا سر کنیم، قصّۀ گلزار عشق

 

قصّه شنیدم که دوش، تشنه‌لبی گل‌فروش

بُرد گلی سبزپوش، هدیه به بازار عشق

لبخند وصال

 

اگر چه عمر جاویدان گرفتی

چه زود، ای عمر من! پایان گرفتی!

 

به طومار شهادت، مُهر گشتی

ز دست دوست، این عنوان گرفتی

گل سرخ

من در سراسر تاریخ

نوباوه‌ای ندیده‌ام

جوجه کبوتر

آن جوجه کبوتر چه هنر داشت پرید

از لانه که بر بال پدر داشت پرید

 

یک آن، همۀ بال و پرش کامل شد

آن جوجه کبوتر که سه پر داشت پرید

به: گلوی کوچک حضرت علی اصغر (ع)
بهار کوچک عشق

گلوی نازکش یاس تر آورد

به رویت دست مولا گل برآورد

 

خداحافظ بهار کوچک عشق

خزان، تیر سه شعبه آخر آورد

ارتفاع بی‌سر

تشییع کردیم خود را در ظهر داغی مکدر

تشییع کردیم خود را تا بارگاهت، کبوتر

 

عصیان سرخ شکنجه، بر جانت افکند پنجه

ما را بپران به اوجت، ای ارتفاع تو بی سر

دخیل استجابت

عطش یک جرعه غم دربارۀ او

فرات و علقمه آوارۀ او

ببند ای دل دخیل استجابت

شبی بر غربت گهوارۀ او

آن روز، امروز

آن روز حسین کودکش را بوسید

آن روز گلوی کوچکش را بوسید

 

امروز شنید کودکی ذکر حسین

با یاد علی، عروسکش را بوسید

اسرار نهفته

تأسیس کربلا نه فقط بهر ماتم است

دانش‌سرای مکتب اولاد آدم است

 

از خیمه‌گاه سوخته تا ساحل فرات

تعلیم‌گاه رهبر خلق دو عالم است

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×