دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ذوالجناح در آتش

پیش از تو پرسید مسلم: اینجا کسی منتظر نیست؟

گفتند: چشم انتظاریم، امّا کسی منتظر نیست

 

ناگاه شهری از آدم، شد صخره‌هایی که گفتند:

برگرد دریا! که دیگر جز ما کسی منتظر نیست

گُل خورشید

سبز شد سری بر نی، روبروی چشمانش

جان گرفت شعری تر، در گلوی چشمانش

 

شیهه‌­ای کشید و تاخت، روی شانه­‌های دشت

ذوالجناح خونینِ جستجوی چشمانش

ظهر عاشورا

آسمان کبود می‌­نمود

آفتاب می­‌مکید

خون تازۀ  زمین تفته را

غزل مرثیه ای در حال هوای اربعین از زبان آقا امام سجاد (ع)
مثل من هیچ کس امام نشد

مثل من هیچکس در این عالم، وسط شعله‌ها امام نشد در شروع امامتش چون من، اینقدر دورش ازدحام نشد لشکری از مغیره می‌آمد، خیمه‌ غارت شد و در آتش ‌سوخت غیر زهرا به هیچ معصومی، اینقدر گرم احترام نشد

ذوالجناح

بر زمین کوبید سم، اما سوارش برنخاست  شیهه زد، اما امیر کارزارش برنخاست 

شعله‌ور شد در جنون خشم و بهت خود ولی  راکبش، آن مهربان، آن غمگسارش برنخاست 

بر تو چه گذشت...

در یورش آن سپاه بر تو چه گذشت

بی یاور و بی پناه بر تو چه گذشت

 

لشگر همه سوی تو هجوم آوردند

در گودی قتلگاه بر تو چه گذشت

ذوالجناح

خونی که روی یال تو پیداست ذوالجناح خون همیشه جاری مولاست ذوالجناح

یک قطره آفتاب به روی تنت نشست بوی خدا ز یال تو  برخاست ذوالجناح

شعر عاشورایی وحشی بافقی
این ماتم بزرگ نگنجد در این جهان

روزی است اینکه حادثه کوس بلازده‌ است

کوس بلا به معرکهٔ کربلا زده‌ است

 

روزی است اینکه دست ستم، تیشۀ جفا

بر پای گلبن چمن مصطفا زده‌ است

از عطش می‌آید این گیسو پریش بی‌قرار

باز می‌گردد ز عاشورا چه تنها ذوالجناح حرف‌هایی سرخ دارد با دل ما ذوالجناح از عطش می‌آید این گیسو پریش بی‌قرار دارد از دریا نشانی هیچ آیا ذوالجناح؟  

کربلا در کربلا می‏‌ماند اگر زینب نبود

سر نی در نینوا می‏‌ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می‏‌ماند اگر زینب نبود

چهرۀ سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابری از ریا می‏‌ماند اگر زینب نبود

چشمۀ فریاد مظلومیّت لب‏ تشنگان در کویر تفته جا می‏‌ماند اگر زینب نبود

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×