دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
جود بی انتها

ای عزیز خدا، امام زمان

صاحب روضه‌ها، امام زمان

 

بر سر و سینه می‌‌‌زنی ‌ای وای!

فرق او شد دو تا، امام زمان

 

گریستیم به لب‌های خشک سقا

من و دعای  پیمبر چه ماه خوبی بود

کنار سفرۀ حیدر چه ماه خوبی بود

 

که دیده بر سر یک سفره نوکر و ارباب؟

و همنشینی مادر چه ماه خوبی بود

 

چشم بر آمدن ماه محرم داریم

تو خطا بخش و خطا پوش و تویی، توبه پذیر

من خطاکار و پشیمان و گناه آلوده

 

رمضان رو به تمام است ولی رحمت، نه

نشود بسته دری را که خدا بگشوده

 

بوسه بر شش گوشه با چشمان تر مانده هنوز

ذکر استغفارهایم بی اثر مانده هنوز

یک نگاهی کن گدایت پشت در مانده هنوز

 

گریه‌ها کردم ز دوری‌ات ولی آقای من

بندۀ بیچاره از تو بی خبر مانده هنوز

 

به یاد کرببلایش دوباره گریانم

اگر چه بندۀ غافل، اگر چه نادانم

به زیر دین تو هستم، همیشه می‌دانم

 

دلیل دارد اگر چشم من ندارد اشک

مرا زمین زده این کثرت گناهانم

 

عالم به گریه افتاد

با یا علی، خدا را با اشک چشم خواندم

با فاطمه دعا را با اشک چشم خواندم

 

وقت اذان مغرب، چشمم به سفره تا خورد

آیات هل اتی را با اشک چشم خواندم

 

دلیل کربلا

وَاسْمَعْ دعایی، با تو در دل حرف‌ها مانده

وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده

 

اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست

در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده

 

حسین است سرِّ رهایی ما

شده غصۀ نان و دنیای ما

حجاب میان حبیب و مُحِبّ

توکل نکردیم بر او که گفت:

«وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب»

 

لذت مستانه

در خشکسالی‌ام به گلستان رسیده‌ام

قحطی زده به رحمت باران رسیده‌ام

 

عمری است غرق لذت مستانه بوده‌ام

امشب ببین که زار و پشیمان رسیده‌ام

 

حتماً عمو برای تو آبی می‌آورد

مشغول کار هستی و در زیر آفتاب حس می‌کنی که بین تنوری، پُر التهاب

 

هم تشنه‌ای و هم رمضان، نه محرّم است کافی است اینکه روزه بگیری بدون آب

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×