دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
نذر دست‌های وفادار ابوالفضل العباس علیه‌السلام
بهار سرخ!

آه ای زلال علقمه‌، ای یادگار سرخ!

از آخرین حماسۀ توفان سوار سرخ

 

لب تشنه بر نگاه کف آلودت ایستاد

جانم فدای آب دو لب زخمدار سرخ

سیب و یاس

باز بویی عجیب می‌آید

بوی دردی غریب می‌آید

 

یاس پر کرده است علقمه را

پس چرا بوی سیب می‌آید؟

غربت سقّا

دوباره سجده کرد آن خاک صحرایی که می‌گویند

به پای قامت تنها اهورایی که می‌گویند

 

و شست آن واژه‌های تشنه را تنهایی باران

به یاد غربت سقّای تنهایی که می‌گویند

ذکر حضرت عباس (ع)

آن شنیدستم یکی ز اصحاب حال                              

کرده روزی از در رحمت سؤال

 

کاندرین عهد از رفیقان طریق                                 

رهروان نعمت اللهی فریق

ذکر حضرت عباس (ع)

باز از میخانه، دل بویی شنید                                   

گوشش از مستان، هیاهویی شنید

 

دوستان را رفت، ذکر از دوستان                              

پیل را یاد آمد از هندوستان

 

یا کاشف الکرب عن وجه الحسین

  

باید حسین دم بزند از فضائلت

وقتی حسینی است تمام خصائلت

 

تعبیرهای ما همه محدود و نارساست

در شرح بی‌کرانی اوصاف کاملت 

همسفر

باور نمی‌کنم که شکسته کمر شدی

من مانده‌ام، تو با چه کسی همسفر شدی

 

پرپر نزن که بند دلم پاره می‌شود

پرپر نزن اگر چه که بی‌بال و پر شدی

منصب

خشکیده بود آن لب دریایی شما

بی‌تاب بود سینۀ شیدایی شما

 

چشمان آسمان بلند خدایتان

مبهوت مانده بر قد رعنایی شما

کسی که فکر نمی‌کرد

هیچکس فکر نمی‌کرد بیفتی از پا

هیچکس فکر نمی‌کرد نیایی سقّا

 

آب با دیدن خشکی لبت حسرت خورد

رود گم کرد ز تصویر تو راه دریا

 

آرمیده

دنبال سرو هستی و من قد خمیده‌ام

اینجا به روی مشک تهی آرمیده‌ام

 

این تیرها حجاب نگاهم نمی‌شوند

روی تو را در آینۀ دل کشیده‌ام

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×