دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
دعا کن حرم آیم و بر نگردم

خدا جلوه دارد به پیشانی تو

فدای مناجات پنهانی تو

 

شبِ روشنِ کوچه‌های مدینه است

پُر از ریسه‌های چراغانی تو

تفسیر بوریا

 

هر نی فغان نای تو را در می‌آورد

آوای ربنای تو را در می‌آورد

 

با اینکه زنده‌ای! چه حریصانه نیزه‌دار

دارد لباس‌های تو را در می‌آورد

 

قند و بادام

خواب عاشق به سحر نزدیک است

این پریشان چه قدر نزدیک است

 

خواب دیدم گل سر دارم من

رفت تعبیر پدر نزدیک است

ربِّ آب

گریه‌ها حلقه شده پا به رکابش کردند

کِل کشان اهل حرم مرد ربابش کردند

 

بی زره آمده از بس که شجاعت دارد

کس حریفش نشد و زود جوابش کردند

ماجرای مرد فقیر

 

گویند فقیری به مدینه به دلی زار

آمد به در خانۀ عباس علمدار

 

زد بوسه بر آن درگه و استاد مؤدب

گفتا به ادب با پسر حیدر کرار

از اوج نی

 

تَف تف تتف تتف تتتف تف تتف تتف

صَف صف صصف صصف صصصف صف صصف صصف

تَن تن تتن تتن تتتن تن تن تتن تتن

سرها جدا فتاده در این دشت از بدن

خوشا به حال تو ای سرو رسته بر سر نی

شبی دراز شبی خالی از سپیده منم

طلوع تلخ غروبی به خون تپیده منم

 

پی نظاره‌ات ای یوسف سراپا حسن

کسی که دست و دل از خویشتن بریده منم

 

کر است عالم و من عاجز از سخن گفتن

خیال می‌کنم آن گنگ خواب دیده منم

ترکیب بند عاشورایی علی موسوی گرمارودی
بند دوازدهم: سالار شهیدان حضرت اباعبدالله (ع)

از بادۀ نگه، دل ما را خراب کن

بر تاک مانده­‌ایم تو ما را شراب کن

 

لبریز بادۀ نگه توست خُمِّ دهر

ما را به یک صُراحیِ دیگر خراب کن

به روی دست می‏‌گیرم گل نیلوفر خود را

به میدان می‏‌برم از شوقِ سربازی سر خود را تو هم آماده کن ـ ای عشق! ـ  کم‏ کم خنجر خود را

مرا گر آرزویی هست باور کن به جز این نیست که در تن‏پوشی از شمشیر بینم پیکر خود را

کربلا در کربلا می‏‌ماند اگر زینب نبود

سر نی در نینوا می‏‌ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می‏‌ماند اگر زینب نبود

چهرۀ سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابری از ریا می‏‌ماند اگر زینب نبود

چشمۀ فریاد مظلومیّت لب‏ تشنگان در کویر تفته جا می‏‌ماند اگر زینب نبود

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×