دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
یاد عباسم

ای مدینه گریه کن بر حال من

گریه سرکن بر من و اقبال من

 

ناله‌های آتشین را گوش کن

شکوۀ امّ‌البنین را گوش کن

شمع و گل و پروانه

کیستم من بانوی آن تاجدار

بانوی لا سیف الا ذوالفقار

 

ریزه‌خوار سفرۀ یعسوب دین

بانوی بیت امیرالمؤمنین

چشم گریان

چو لاله داغدار و دل غمین است

زبان حال آن مادر چنین است

 

مرا امّ‌البنین دیگر ندانید

به این نامم دگر هرگز نخوانید

 

مادر یاس‌ها

و این بغض نفس‌گیر زمین است

که قلب هر کرانه آتشین است

 

افق‌ها در حصار ابر و باران

چقدر این آسمان اندوهگین است

چلچراغ خانه

السلام ای مادر عشق و ادب

همسر شایستۀ شاه عرب

 

السلام ای نور ایمان و یقین

مادر عباس یا امّ‌البنین

 

دیدۀ تر

روز و شب دیدۀ تر دارم من

منتظر بهر علمدارم من

 

چند روزی است کزو بی‌خبرم

از فراق و اَلمش خون جگرم

چشمان او نشانۀ دست بریده است

او مادر کبوتر در خون تپیده است

                             این زن، همان زنی که دلش داغ دیده است

 

بانوی دست‌های به دریا رسیده و

                             بانوی چشم‌های به دریا کشیده است

در خانه، عباسم غلام و من کنیزم

تو شاهکار عشق‌بازی در زمینی

تو دست پنهان خدا در آستینی

اُمُّ الادب،  اُمُّ الوفا، اُمُّ البنینی

دلگرمی و وصف امیرالمونینی

لب بزن، آتش از دهان افتاد

آسمان را مچاله کرد و گریست، یاد ِمنظومۀ جوان افتاد

اشک‎هایش شهاب شد غلطید، و در آن سمت کهکشان افتاد  

رو به تسبیح آفتاب نشست، دانه‎دانه غروب را نخ کرد تو مگر تشنه نیستی پسرم؟ لب بزن، آتش از دهان افتاد

به جنت، فاطمه صاحب عزا شد

به بستر خفته بانویی حزینه

در اوج غربت و غم در مدینه

 

به سینه دارد او یک باغ لاله

شده قوت و غذایش آه و ناله

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×