- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۳۶۹۸
- شماره مطلب: ۸۶۴۹
-
چاپ
مظهر تام و تمام صبر
طی شده منزل به منزل در هوای سوختن
نیست از ما هرکسی که نیست پای سوختن
هرچه میخواهد بیاید! باز عزت با من است
نوبتی باشد اگر این بار، نوبت با من است
من زنم! اما طلوع غیرتم با کربلاست
بر لبم «انا فتحنا» دارم، اینجا کربلاست
از شتر پایین میآیم، فکر بالا میکنم
این بیابان را خودم عرش معلی میکنم
خیمه را برپا کنید ای مردهای کاروان
گرچه خواهد شد همین جاها منای کاروان
خیمه را برپا کنید، امید برپا میشود
خیمه خیمه، خیمۀ توحید برپا میشود
بار بگذارید، بار نور برداریم ما
مرد و زن، پیر و جوان، سرباز و سرداریم ما
دین اگر امروز مرد، احیای آن با زینب است
مظهر تام و تمام صبر، تنها زینب است
دست بسته میشوم، دست همه وا میکنم
پابرهنه میشوم، در راه غوغا میکنم
میشوم درمان دین با زخمهای صورتم
میدهم محرم که نامحرم نبیند قامتم
به اسیری میروم، آزادگی را جان دهم
مجلس می میروم تا بر همه ایمان دهم
«ما رایت» تا قیامت میشود ذکر لبم
زینبم من، زینبم من، زینبم من، زینبم
-
حیف عباس، که توصیف به ظاهر بشود
محضر آب، دم از پاکی دریا نزنید
محضر خاک، دم از وسعت صحرا نزنید
تا زمانی که ندادید ضرر پای نگار
لاف بیهودۀ عاشق شدن اینجا نزنید
-
سزاوار گل، خندۀ خار نیست
سر خاک تو بی خبر آمدم
عزادارم و خون جگر آمدم
درست است بی بال و پر آمدم
به شوق تو اما، به سر آمدم
-
مصیبت نامه
ای سربلندی پیمبرها سر تو
تابیده مثل ماه بر دنیا، سر تو
رفتم تمام شهرها را با سر تو
دیدی رسیدم آخرش بالا سر تو
-
بر پای سفرۀ تو نشستیم یا حسن
پا از گلیم بیشتر انداخته گدا
وقتی به خاک پات، سر انداخته گدا
اطراف صحن بال و پر انداخته گدا
گر سوی گنبدت نظر انداخته گدا
مظهر تام و تمام صبر
طی شده منزل به منزل در هوای سوختن
نیست از ما هرکسی که نیست پای سوختن
هرچه میخواهد بیاید! باز عزت با من است
نوبتی باشد اگر این بار، نوبت با من است
من زنم! اما طلوع غیرتم با کربلاست
بر لبم «انا فتحنا» دارم، اینجا کربلاست
از شتر پایین میآیم، فکر بالا میکنم
این بیابان را خودم عرش معلی میکنم
خیمه را برپا کنید ای مردهای کاروان
گرچه خواهد شد همین جاها منای کاروان
خیمه را برپا کنید، امید برپا میشود
خیمه خیمه، خیمۀ توحید برپا میشود
بار بگذارید، بار نور برداریم ما
مرد و زن، پیر و جوان، سرباز و سرداریم ما
دین اگر امروز مرد، احیای آن با زینب است
مظهر تام و تمام صبر، تنها زینب است
دست بسته میشوم، دست همه وا میکنم
پابرهنه میشوم، در راه غوغا میکنم
میشوم درمان دین با زخمهای صورتم
میدهم محرم که نامحرم نبیند قامتم
به اسیری میروم، آزادگی را جان دهم
مجلس می میروم تا بر همه ایمان دهم
«ما رایت» تا قیامت میشود ذکر لبم
زینبم من، زینبم من، زینبم من، زینبم