- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۳/۱۲
- بازدید: ۲۴۷۹
- شماره مطلب: ۱۷۶۱
-
چاپ
به مناسبت نیمۀ شعبان
قدرت بازوی عباس است در بازوی او
آسمان امشب زمین را بوسه باران میکند
فرش دارد عرش را در خاک مهمان میکند
باز هم دارد ملک سجده به انسان میکند
سفرهها را دست حق دارد پر از نان میکند
باز هم خوان کرم روی زمین گسترده شد
باز هم دسته گلی از آسمان آورده شد
نور خورشید است یا نور خداوند مبین
نور صدها ماه میتابد به بالا از زمین
باز بیرون آمده دست خدا از آستین
باز پیدا شد نشانی از امیرالمؤمنین
تا کویر سامرا باغ پر از گل میشود
ناگهان اطراف قنداقه پر از گل میشود
باغی از گل روی دستان امام عسکری است
این تمام هستی و جان امام عسکری است
آیه نه سوره نه قرآن امام عسکری است
این پسر شمشیر بران امام عسکری است
قرص ماه کامل است امشب هلال عسکری
عرشیان گویند امشب خوش به حال عسکری
ابر باریدن گرفت و رود و دریا شاد شد
غنچه خندید و دل بی تاب صحرا شاد شد
عطری از جنت وزید و عرش اعلا شاد شد
بیشتر از کل عالم قلب زهرا شاد شد
آمد آن کس که تمام انبیا را رهبر است
آن کسی که تار و پودش تار و پود حیدر است
روی زیبای محمد بین قاب روی او
ذوالفقار حیدر کرار در ابروی او
مثل عطر حضرت زهراست عطر و بوی او
قدرت بازوی عباس است در بازوی او
چون حسن لطف و سخا دارد عطای دست او
دست حاتم را یقیناً در کرامت بسته او
حضرت آدم بنازد بر رخ زیبای او
مهر میسازد کلیم از خاک زیر پای او
نوحِ کشتیبان شده محو قد رعنای او
خضر میگیرد بقا با دیدن سیمای او
باید ابراهیم لعنت بر دل شیطان کند
جای دارد پیشش اسماعیل را قربان کند
حضرت یوسف غلامی از غلامانش شده
حضرت یعقوب نیت کرده دربانش شده
حضرت عیسی گل مریم مسلمانش شده
دست جبرائیل هم گهواره جنبانش شده
مریم و سارا و هاجر پیش نرجس صف زدند
نام او شد انتخاب و اهل عالم کف زدند
می رسد روزی که روی کعبه پرچم میزند
نعرۀ مستانهای در کل عالم میزند
تیغ بر میدارد از دین خدا دم میزند
بوسه بر پایش کنار مکه زمزم میزند
سامرا، کرببلا٬ یک سر به مشهد میزند
روی قبر حضرت صدیقه گنبد میزند
چون حسین بن علی او با شجاعت میرسد
با سپاهش مثل کوهی با صلابت میرسد
سیصد و اندی نفر با سیل غیرت میرسد
روی دوشش پرچم سبز ولایت میرسد
عدل و داد مرتضایی را به عالم میدهد
مطمئنم او که برگردد نجاتم میدهد
در عراق و سوریه یکباره غوغا میکند
زخم قبر عمه جانش را مداوا میکند
دشمن بی شرم را رسوای دنیا میکند
میزند سرهایشان را حق تماشا میکند
کاشکی روز ظهورش مست آقا شیم ما
کاشکی روز ظهور حضرتش باشیم ما
-
صدای هلهله و تشنگی و کاسۀ آب
میان حجره غریبانه دست و پا میزد
همان که روضهاش آتش به جان ما میزد
میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت
و گاه مادر مظلومه را صدا میزد
-
آفتاب قدیمی دنیا
ای ز روی تو روی حق پیدا
آفتاب قدیمی دنیا
ای که دریاست پیش تو قطره
ای نمی از کرامتت، دریا
-
وجود من از داغ کربلا خشکید
نگاه چشم ترم کل صحنهها را دید
در این میان فقط از دست زجر میترسید
اگرچه سینهام از هرم زهر میسوزد
ولی وجود من از داغ کربلا خشکید
-
آرامگاه لالههای پرپر
کاش اینجا داشت تکه سایه بانی لااقل
کاش میدادند بر گریه زمانی لااقل
کاشکی میشد بریزی آب بر قبر حسن
کاش اینجا داشت شبها روضهخوانی لااقل
به مناسبت نیمۀ شعبان
قدرت بازوی عباس است در بازوی او
آسمان امشب زمین را بوسه باران میکند
فرش دارد عرش را در خاک مهمان میکند
باز هم دارد ملک سجده به انسان میکند
سفرهها را دست حق دارد پر از نان میکند
باز هم خوان کرم روی زمین گسترده شد
باز هم دسته گلی از آسمان آورده شد
نور خورشید است یا نور خداوند مبین
نور صدها ماه میتابد به بالا از زمین
باز بیرون آمده دست خدا از آستین
باز پیدا شد نشانی از امیرالمؤمنین
تا کویر سامرا باغ پر از گل میشود
ناگهان اطراف قنداقه پر از گل میشود
باغی از گل روی دستان امام عسکری است
این تمام هستی و جان امام عسکری است
آیه نه سوره نه قرآن امام عسکری است
این پسر شمشیر بران امام عسکری است
قرص ماه کامل است امشب هلال عسکری
عرشیان گویند امشب خوش به حال عسکری
ابر باریدن گرفت و رود و دریا شاد شد
غنچه خندید و دل بی تاب صحرا شاد شد
عطری از جنت وزید و عرش اعلا شاد شد
بیشتر از کل عالم قلب زهرا شاد شد
آمد آن کس که تمام انبیا را رهبر است
آن کسی که تار و پودش تار و پود حیدر است
روی زیبای محمد بین قاب روی او
ذوالفقار حیدر کرار در ابروی او
مثل عطر حضرت زهراست عطر و بوی او
قدرت بازوی عباس است در بازوی او
چون حسن لطف و سخا دارد عطای دست او
دست حاتم را یقیناً در کرامت بسته او
حضرت آدم بنازد بر رخ زیبای او
مهر میسازد کلیم از خاک زیر پای او
نوحِ کشتیبان شده محو قد رعنای او
خضر میگیرد بقا با دیدن سیمای او
باید ابراهیم لعنت بر دل شیطان کند
جای دارد پیشش اسماعیل را قربان کند
حضرت یوسف غلامی از غلامانش شده
حضرت یعقوب نیت کرده دربانش شده
حضرت عیسی گل مریم مسلمانش شده
دست جبرائیل هم گهواره جنبانش شده
مریم و سارا و هاجر پیش نرجس صف زدند
نام او شد انتخاب و اهل عالم کف زدند
می رسد روزی که روی کعبه پرچم میزند
نعرۀ مستانهای در کل عالم میزند
تیغ بر میدارد از دین خدا دم میزند
بوسه بر پایش کنار مکه زمزم میزند
سامرا، کرببلا٬ یک سر به مشهد میزند
روی قبر حضرت صدیقه گنبد میزند
چون حسین بن علی او با شجاعت میرسد
با سپاهش مثل کوهی با صلابت میرسد
سیصد و اندی نفر با سیل غیرت میرسد
روی دوشش پرچم سبز ولایت میرسد
عدل و داد مرتضایی را به عالم میدهد
مطمئنم او که برگردد نجاتم میدهد
در عراق و سوریه یکباره غوغا میکند
زخم قبر عمه جانش را مداوا میکند
دشمن بی شرم را رسوای دنیا میکند
میزند سرهایشان را حق تماشا میکند
کاشکی روز ظهورش مست آقا شیم ما
کاشکی روز ظهور حضرتش باشیم ما