دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
صلابت حیدری

 

تاج امامت است به روی سر شما

خیل ملائکند به دور و بر شما

 

قربان چهره‌ات که تجلی مصطفاست

قربان آن صلابت چون حیدر شما

 

آئینه دامن

 

آیا ‌شود یک صبح روشن با تو باشم؟ 

من باشم و تو باشی و من با تو باشم

 

من باشم و تو در دیار آشنایی 

در سرزمین یاس و سوسن با تو باشم؟

از صحن نجف به کربلا

از هر چه به غیر تو رها، می‌آییم

با عشق تو در شور و نوا می‌آییم

 

می‌آیی و پشت سرت ان‌شاء‌الله

از صحن نجف به کربلا می‌آییم

اى سرزمین کربلا در انتظارت

یک شب که عشقت باز از دل در گذر شد

نام تو را بردم پیاپى تا سحر شد

 

تا صبحدم آن شب به یادت گریه کردم

هر قطره اشکم در پى تو در سفر شد

به مناسبت ولادت امام زمان (عج)
خرابه بود و سحر بود و دختر بابا

همیشه رهسپرم سوی جادۀ خورشید

منم مسافر پای پیادۀ خورشید

 

چه فرق می‌کند از پشت ابر هم باشد

به طالبش برسد استفادۀ خورشید

به مناسبت ولادت امام زمان (عج)
یـاران سیدالشهــدا چشم‌شـان به توست

ای آخریـن امید رسـالت خوش آمدی

 خورشید آسمـان عـدالت! خوش آمدی

 

سر تا به پات قدر و جلالت! خوش آمدی

بنیان‌کن اساس ضلالت! خوش آمدی

به مناسبت ولادت امام زمان (عج)
بیا دوباره برای حسین گریه کنیم

فرشته سوی زمین با شتاب آمده است

که باز هم قلمم را خطاب آمده است

 

خطاب آمده در چشم چشمۀ شعبان

دوباره ماهی مضمون ناب آمده است

به مناسبت نیمۀ شعبان
قدرت بازوی عباس است در بازوی او

آسمان امشب زمین را بوسه باران می‌کند

فرش دارد عرش را در خاک مهمان می‌کند

 

باز هم دارد ملک سجده به انسان می‌کند

سفره‌ها را دست حق دارد پر از نان می‌کند

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×