دسترسی سریع به موضوعات اشعار
کوتاه سروده
ما را ز خاک کرببلا آفریدهاند
ما را ز خاک کرببلا آفریدهاند
با ذوق چشمهای خدا آفریدهاند
ما را ز خاک و یکصد و ده خمرۀ شراب
تنها به عشق آل عبا آفریدهاند
به خلوتیان شب عاشورا
خونبها
امام قافله را گرم راز میدیدند
نشسته در تب و تاب نماز میدیدند
چراغ هستی او را که نور قرآن بود
کنار پنجره در سوز و ساز میدیدند
کوتاه سروده
نزن...
دستی به خدای آسمان خواهد داد
بر مشک مزن! سوار جان خواهد داد
بر چشم نزن! بهرِ در آوردنِ تیر
بیدست شده است و سر تکان خواهد داد
دست به خون نشسته
یک جرعه نخورد تا نفس تازه کند
برداشت عَلَم که عشق، اندازه کند
میخواست خدا کتاب عاشورا را
با دست به خون نشسته شیرازه کند
شمع هر محفل
شمع هر محفل ما روی حسین است حسین
قید و بند دل ما موی حسین است حسین
ما چو پروانۀ پر سوخته در وادی عشق
باز روی دل ما سوی حسین است حسین