دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
مردی از خانوادۀ خورشید

خشکی‌ام رفت و وصل دریا شد

سردی‌ام رفت و فصل گرما شد

 

فارغم از خودم، خدا را شکر

آسمانی شدم، خدا را شکر

 

تو یادگار آخرین کربلایى

یا باقر از فرط غمت افسرده گشتیم

از غصۀ جانسوز تو پژمرده گشتیم

 

هر شیعه در دل، حجلۀ داغ تو بسته

سنگینى داغت دل ما را شکسته

 

تجسّم غربت

سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش

بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش

 

سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت

گواه بر سخنم تربت امامانش

 

به علم غیب، شکافندۀ علومم من

منم که دل به غم و درد آشنا دارم

به دیده جام می ‌‌ناب نینوا دارم

 

به سینه وسعت صحرای کربلا دارم

همیشه در همه جا روضۀ منا دارم

 

چشمۀ غم دنیا

سینه‌ام چون تلاطم دریا

چشم من چشمۀ غم دنیا

 

داده‌ام این دل اسیرم را

دست بال و پر کبوترها

 

آتش اشک‌

ای خیمۀ عشق از تو بر پا مانده

ای از تو دهان علم هم وا مانده

 

از آتش اشک‌هایتان معلوم است

در کرب و بلا کودکی‌ات جا مانده

 

خورشید شیعه‌

ای پنجمین امام، یا باقرالعلوم بر رفعتت سلام، یا باقرالعلوم

بر علم مصطفی باب تو بود باب وآن خانه را تو بام، یا باقرالعلوم

پنجمین حجت خدا

پنجمین حجت خدا، باقر مظهر ذات کبریا، باقر

قرّه العین حضرت سجاد چون پدر صاحب لوا، باقر

امام باقر یعنی بهشت

هلال ماه رجب! نـاز کن بـه ماه تمام ز یازده مـه دیگر تو را سلام سلام

سلام بر تو که در دامن تـو می‌تـابد فروغ حسن خدا از جمال چار امام

ولادت دو محـمد، ولادت دو عـلی کدام ماه، چنینش سعادت است و مقام؟

داروی دردهای بشر خاک پایتان

عشق آمد و مقابل من دفتری گشود مرغ دلم بهانه گرفت و پری گشود

بال و پری زدم به بلندای آسمان از لطف خود خدای کریمان دری گشود

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×