دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
اوج غربت

فرق دارد جلوه‌اش در ظاهر و معنا حرم

گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم

 

کل معصومین معز المؤمنین در عالم‌اند

قبرشان قبله است حالا بی حرم یا با حرم

 

بقیع می‌‌‌شود آباد مثل کرببلا

محبت علی و فاطمه، حسین و حسن

محبتی که پدر داده یادمان این است

 

محبتی که سرانجام در حساب و کتاب

رسد به روز قیامت به دادمان، این است

 

شبیه کرب و بلا

 

گیرم اینجا خراب هم باشد

دائما آفتاب هم باشد

 

دل مهم است بین ما با قبر

گیرم اصلاً طناب هم باشد

 

گنبد فیروزه‌ای

هر چقدر این ‌خاک، باران‌خورده و ‌تر می‌‌‌شود

بیشتر از پیش‌تر جانش معطر می‌‌‌شود

 

این حریم آسمانی گنبدش فیروزه‌ای ست

روز و شب مفروش با بال کبوتر می‌‌‌شود

 

تخریب بقیع

مرغ جان ناله کند بابت تخریب بقیع

زده آتش به دلم صحبت تخریب بقیع

 

وحدت آن روز نشد یار، مسلمانان را

تا اجانب نکند جرئت تخریب بقیع

 

زمستان

درد دل ما بی تو فراوان شده آقا

دل‌ها همه امروز پریشان شده آقا

 

بد می‌‌‌گذرد زندگی مردم دنیا

بی تو همۀ سال، زمستان شده آقا

 

چار خورشید است بر انگشتر دست بقیع

چار تا گل چونکه درهم شد گلابش بهتر است با همین توجیه، این وادی شرابش بهتر است

 

چار خورشید است بر انگشتر دست بقیع اینچنین جنس نگینش از رکابش بهتر است

 

 

باید اینجا حرم درست کنند

باید اینجا حرم درست کنند

چار تا مثل هم درست کنند

 

با امام حسن سزاوار است

چند باب‌الکرم درست کنند

 

با طلا دور مرقد سجاد

بیتی از محتشم درست کنند

خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است

ناجوانمردان از اینجا صحن را برداشتند

کاش می‌گفتند گنبد را چرا برداشتند

 

زائری آمد کنار قبر آقایش نشست

با کتک او را ز قبرمجتبی برداشتند

 

خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است

خاک اینجا را همه بهر شفا برداشتند

 

این حرم مثل کربلا بشود

از صفای ضریح دم نزنید

حرفی از بیرق و علم نزنید

 

گریه‌های بلند ممنوع است

روضه که هیچ، سینه هم نزنید

 

کربلا رفته‌ها کنار بقیع

حرفی از صحن و از حرم نزنید

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×