دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ماجرای مرد فقیر

 

گویند فقیری به مدینه به دلی زار

آمد به در خانۀ عباس علمدار

 

زد بوسه بر آن درگه و استاد مؤدب

گفتا به ادب با پسر حیدر کرار

صاحب یک ماه و سه اختر

قسمت این بود که تو محرم حیدر باشی

به علی مونس و هم خانه و همسر باشی

 

قسمت این بود که در زندگی مشترکت

به عزیزان دل فاطمه مادر باشی

رو گرفته با دو چشم تر خجالت می‌کشد

تا که سائل می‌رسد بر در خجالت می‌کشد

چون که دیگر نیست آب آور خجالت می‌کشد

 

تا که او را فاطمه در خانه می‌نامید علی

زینبش می‌دید از حیدر خجالت می‌کشد

ترکیب بند عاشورایی علی موسوی گرمارودی
بند هشتم: حضرت علی اکبر (ع)

گرما در اوج بود و هوا شعله می‌کشید

حتی نفس ز سینه به لب­‌ها نمی‌رسید

 

جوشن به بر چو آتش سوزنده داغ بود

گویی عرق ز گونۀ خورشید می‌چکید

 

به مناسبت میلاد حضرت زینب (س)
مهتاب در حجاب

آنان که مشق اشک مرتب نوشته‌اند

با خط عشق این همه مطلب نوشته‌اند

 

آنان که بال گریه درآورده‌اند را

هم دوش انبیاء مقرب نوشته‌اند

به مناسبت میلاد امام حسن عسکری (ع)
فاطمی دین و حسینی، حسنی، حیدری‌ام

از ازل آب و گلم گفت که من کوثری‌ام

فاطمی دین و حسینی، حسنی، حیدری‌ام

 

همۀ دلخوشی‌ام ای گل زهرا این است

که خوش اقبال از این مرحمت داوری‌ام

خورشید در تشت زر

دریا تلاوت می‌کند خورشید را در تشت زر

آیینه افشا می‌کند در خطبه‌اش خون جگر :

 

یک سو فرات از تشنگی مانند صحرا مشتعل

و آنسوی‌ بر دست جنون نای شقایق شعله‌ور

شعر ناصرالدین شاه قاجار دربارۀ حضرت قاسم (ع)

چو اَعدا دید قاسم را که در گردن کفن دارد

همه گفت از ره تحسین: عجب وجه حسن دارد!

 

رُخش چون پرتوافکن شد در آن وادی، فلک گفتا:

خوشا حال زمین را، کو مَهی در پیرهن دارد

 

لبش پژمرده، همچون گل ز سوز تشنگی، امّا:

تو گویی چشمۀ کوثر دراین شیرین دهن دارد

حسنین‌اند روی دوش تو همچون خورشید

آیه آیه همه دم عطر جنان می‌آید وقتی از حُسن تو صحبت به میان می‌آید جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است بشنود مدح تو را با هیجان می‌آید

به یحیی و سیاوش جلوه می‌بخشد گل خونت

نمی‌دانم تو را در ابر دیدم یا کجا دیدم به هر جایی که رو کردم فقط روی تو را دیدم

 

تو را در مثنوی، در نی، تو را در‌ های و هو، در هی تو را در بند بند ناله‌های بی‌صدا دیدم

 

تو مانند ترنم، مثل گل، عین غزل بودی تو را شکل توسل، مثل ندبه، چون دعا دیدم

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×