دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
به حجره روضۀ عطشان کربلا داری

تویی که جود و عطا بر امام‌ها داری

چقدر لطف و سخاوت برای ما داری؟

 

جواد فاطمه، ارث از کریمِ او بردی

غریبِ خانه شدن را ز مجتبا داری

 

دلتنگ کاظمین

با یاد شما به شور و شینم هر شب

دلتنگ حریم کاظمینم هر شب

 

در فکر غریبی تو هستم هر روز   

گریه‌کن روضۀ حسینم هر شب

 

اوج مصیبت

ما در غم و محنت تو گفتیم حسین

با گریه به غربت تو گفتیم حسین

 

وقتی که شنیدیم تو هم لب تشنه

در اوج مصیبت تو، گفتیم حسین

 

حق نمک

چه ظلم بود که در حق تو روا کردند؟

ببین که حق نمک را چطور ادا کردند

 

به دست همسر تو زهر را به تو دادند

چنان امام حسن، بر تو هم جفا کردند

 

دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا

دوباره حجرۀ دربسته، باز کرب و بلا

دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا

 

دوباره مارگزیده، دوباره پاره جگر

خدا! چه می‌گذرد بر جواد ابن رضا

 

شاه وفا

عمری گدای صاحب این خانه ماندیم

خود را درون مجلس روضه رساندیم

 

پا را میان این مجالس باز کردیم

دل را به پای روضه و منبر نشاندیم

 

ای کال‌ها، کمال سر کوچه‌باغ اوست

هم آسمان قصید‌ه‌ای از بی کرانی‌اش

هم بی کرانه‌ها غزل آسمانی‌اش

 

ای کال‌ها، کمال سر کوچه‌باغ اوست

باید رسید تا به خدا با نشانی‌اش

 

تعبیر خواب

بی مهری‌اش کاشانه را دلگیر کرده

غم را میان سینه‌ام تکثیر کرده

 

غربت میان شهر، جای خود بماند

غربت در این خانه، دلم را پیر کرده

 

میان روضۀ تو از هلال یاد می‌شود

یکی بخیل می‌شود، یکی جواد می‌شود

یکی مرید می‌شود، یکی مراد می‌شود

 

یکی امیر می‌شود، برای سلطنت ولی

یکی تمام عمر، عبد خانه‌زاد می‌شود

 

حس غربت به خانه‌ات دارى

تشنگى از نگاهتان پیداست

جگرت بى شکیب می‌سوزد

جگر پاره پاره‌ات پیش

عده‌اى نانجیب می‌سوزد

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×