دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
غربت من عصر عاشورا بود

کاش می‌شد همره باد صبا

پر کشم تا آستان مجتبی

 

گوش بسپارم به آه و ناله‌اش

شکوه‌های داغ چندین ساله‌اش

گریست

آسمان او را بغل کرد و سپس در برگریست

بوسه‌­ای زد بر گلویش بعد پیغمبر گریست

 

دف گرفتند آسمانی‌ها، ملائک کف زدند

ابرها ساقی شدند و آسمان ساغر گریست

امیر

همیشه ساکن ما طی سالیان مدید!

امیر! فاتح دیرین قلعه‌های جدید!

 

شکوه شعله‌ورت، شاه آسمان ابد

که روشن است هنوز از گذشته‌های بعید

مرا به فطرت آیینه‌ها سفارش کن

به نام حضرت حق، السلام یا دریا!

بر آن سرم که بنوشم تو را، ولی، اما ...

 

چگونه از تو بنوشم، منی که مردابم؟

چگونه از تو بنوشم؟ مگر شما مولا ...

ابوتراب زمین

خدا همین که تو را آفرید تحسین کرد

برای شخص شخیصت بهشت تضمین کرد

 

خدا همین که تو را آفرید، ختم رسل

تمام عرش خدا را به شوق آذین کرد

ترکیب بند حضرت زینب (س)، بند چهارم

زینب به روی نیزه سری دید نوحه‌خوان

در شام کوفیان قمری دید نوحه‌خوان

 

سر را به روی دامن دردانۀ پدر

سر را میان تشت زری دید نوحه‌خوان

 

یاس شکسته، کشتی پهلو گرفته را

در تند باد تازه‌تری دید نوحه‌خوان

می‌زند زانو که رسمت را بیاموزد، علی!

 یا علی! این کیست می‌آید شتابان سوی تو؟ با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟

آمده پیش تو تا مشق سپه‌داری کند تا به سبک «حیدر»ی تمرین کرّاری کند

امشب سفر کرب و بلا می‌خواهم

تا ملائک همگی دور علی چرخیدند حاجیان را ز ارادت به علی سنجیدند

حاجیانی که همگی منتظر حق بودند در بر احمد مختار، علی را دیدند

به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)
نگاه کن که لبش ذکر کربلا دارد

 

زره فروخته شد تا تو را به دست آرد

کسی که فاطمه دارد دگر چه غم دارد؟

 

علی دلی است که در سینه بی‌قرار آمد

و آمده است که صد دل به دوست بسپارد

کوتاه سروده
لا یوم کیومک

از سیلی شب سیاه شد صورت ماه

شاه دو جهان، هم نفسش شد دل چاه

 

آن طشت پر از خونِ جگر گشت ولی

لا یوم کیومک اباعبدالله

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×