دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
پرواز به آزادگی‌ات می‌بالد

دریای دلت راهی ساحل‌ها شد

دست تو کلید حل مشکل‌ها شد

 

پرواز به آزادگی‌ات می‌بالد

عشقت سند سلامت دل‌ها شد

جنون دفترها

خَم کرده غمت پشت صنوبرها را

آورده به لب، جان کبوترها را

 

از دست‌بریده‌ات غزل می‌ریزد

حالا چه کنم جنون دفترها را؟

هفت شهر عشق

کربلا! ای در مذاق اهل ذوق!

شعرِ سرشار از شعور و شور و شوق

 

ای بهین مضمونِ بکرِ شعرِ ناب!

معنی آیینه و مفهوم آب

 

خزان گلشن

بر گلشن دین رسید چون موسم دى

شد فصل غم و زمان شادى شد طى

 

تا رفت سر‍ِ‍‍‍ سرّ خدا بر سرِ نى

در ناله شدى زینب کبرى چون نى

 

هلال خونین

 

دوش دیدم هلال ماه محرّم

شد نمایان میان ابر سیاهى

 

گفتم این پرچم غم است و مصیبت

وآن سیاهى ز جور چرخ، سپاهى

هلال محرّم

کاش! نمى‌‏دیدم این هلال محرّم

تا برسد روز انحلال محرّم

 

تا برسد منتقم ز راه و زداید

از دل آزردگان، ملال محرّم

 

شاه‌باز عشق

 

اى پاک‌باز عشق‌! تویى پادشاه عشق

وى شاه‌باز عشق! تویى شاه‌راه عشق

 

برتر ز طور و کعبه بُوَد کربلاى تو

کآن جاست جلوه‏‌گاه خدا، قبله‌‏گاه عشق

ملکۀ روم

 

بلبل طبعم ز نو، کرد به بُستان گذار

 تا بسرایم یکی معجزه، هان! گوش دار

 

هست ز اعجازِ آن منبع نور خدا

 که نُه ولی را بُوَد، در این جهان، یادگار

 

 

یمین و یسار

 

شاهِ جان‌‏ها چون که تنها مانْد و فرد

یاد یاران عزیز خویش کرد

 

کرد رو گه بر یمین، گه بر یسار

چون ندید او هیچ از مردان کار

تنهایى و عطش امام حسین (ع)

 

شه ز تن‏ها مانْد تنها، نى ز جان

آیۀ «لاتَحسَبَنَّ» خوش بخوان

 

شه برون شد از حجاب پیچ‌پیچ

چون الف شد، او چه دارد؟ هیچ‌هیچ

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×