- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
- بازدید: ۴۱۸۰
- شماره مطلب: ۹۹۵
-
چاپ
آب با آتش تبانی میکند
چشمهایت روضه خوانی میکند
اشکها را ساربانی میکند
آن افقهای نگاه زخمیات
کربلا را دشتبانی میکند
بی وجودت این زمین خاک است وگل
با وجودت آسمانی میکند
علقمه بعد از تو چشم خویش را
روی نیزه سر دوانی میکند
رفتی و در خیمههای تشنه لب
آب با آتش تبانی میکند
رفتی و در سرنوشت آبها
شرمساری حکمرانی میکند
پشت پرچین بلند علقمه
کیست آن که روزه خوانی میکند
یک نفر دارد ز مشک و دست تو
با دو بوسه قدردانی میکند
بی تو حتی تک تک مصراع هم
بین بیتم بد عنانی میکند
جرأت این واژههایم را ببخش
عذر میخواهد، جوانی میکند
-
ختم دو دست
به روی سینۀ تو، جای بوسه حتّی نیست
وَ زخم خوردهتر از پیکرت، در این جا نیست
چه فکر میکند این جوی چشمْتنگ و خسیس؟
سرابِ برکۀ کوچک، حریف دریا نیست
-
سیمرغ فدایی
دل من بر سر این دار، صفایی دارد
وه! که این شهر، چه بام و چه هوایی دارد
خانۀ پیرزنی، خلوت زاویۀ من
هر که شد وحی به او، غار حرایی دارد
-
سیمرغ
زینب فرشته بود و پر خویش وا نکرد
این کار را براى رضاى خدا نکرد
پر میگشود اگر، همه را باد برده بود
سیمرغ بود و جلوۀ بى انتها نکرد -
هر سال با حسین تو تحویل میشود
گفتـنـد وزن و قافیــه تعطیـل میشود
قحطـی اسـتعاره وتمثـیلمیشود
قوت گرفت شایعه میگفت بعد از این
هر صورتی به آینه تحمیل میشود
حتـی خبـر رسـیـد کـه از سردی هـوا
گـلدسـته چـند ثـانـیه قندیل میشود
آب با آتش تبانی میکند
چشمهایت روضه خوانی میکند
اشکها را ساربانی میکند
آن افقهای نگاه زخمیات
کربلا را دشتبانی میکند
بی وجودت این زمین خاک است وگل
با وجودت آسمانی میکند
علقمه بعد از تو چشم خویش را
روی نیزه سر دوانی میکند
رفتی و در خیمههای تشنه لب
آب با آتش تبانی میکند
رفتی و در سرنوشت آبها
شرمساری حکمرانی میکند
پشت پرچین بلند علقمه
کیست آن که روزه خوانی میکند
یک نفر دارد ز مشک و دست تو
با دو بوسه قدردانی میکند
بی تو حتی تک تک مصراع هم
بین بیتم بد عنانی میکند
جرأت این واژههایم را ببخش
عذر میخواهد، جوانی میکند