مشخصات شعر

این بار هم سه‌شعبه...

چسبیده است سینه به سینه به دلبرش

افتاده است پیکر او روی پیکرش

 

روی هزار و نهصد و پنجاه زخم بود

از تیغ و داس و نیزه و خنجر سراسرش

 

افتاد و نیزه‌ها همه رفتند در تنش

بیرون زدند یک یکش از سمت دیگرش

 

یک بال که جدا شده افتاده یک طرف

یک بال هم که سخت شکسته است با پرش

 

در گوش او عمو چقدر گفت: جان من

او هم جواب داد: عمو‌جان، با سرش

 

افتاده است روی عمو، باز می‌‌زنند

درهم کنند تا دو بدن را در آخرش

 

این بار هم سه‌شعبه، و ‌ای وای حرمله

نزدیک شد درست زند زیر حنجرش

 

پاشید خون گرم گلو، وای بر عمو

می‌ریخت از محاسن سرخ مطهرش

 

از سمت پا گرفت، کسی طفل را کشید

از سمت سر نشست حرامی، به خنجرش

 

تا که حسین زجر کشد پیش چشم او

اول زدند و بعد نشستند بر سرش

 

فهمیده‌اند مادر او بین خیمه‌هاست

سر را گرفت و رفت به دنبال مادرش

 

این بار هم سه‌شعبه...

چسبیده است سینه به سینه به دلبرش

افتاده است پیکر او روی پیکرش

 

روی هزار و نهصد و پنجاه زخم بود

از تیغ و داس و نیزه و خنجر سراسرش

 

افتاد و نیزه‌ها همه رفتند در تنش

بیرون زدند یک یکش از سمت دیگرش

 

یک بال که جدا شده افتاده یک طرف

یک بال هم که سخت شکسته است با پرش

 

در گوش او عمو چقدر گفت: جان من

او هم جواب داد: عمو‌جان، با سرش

 

افتاده است روی عمو، باز می‌‌زنند

درهم کنند تا دو بدن را در آخرش

 

این بار هم سه‌شعبه، و ‌ای وای حرمله

نزدیک شد درست زند زیر حنجرش

 

پاشید خون گرم گلو، وای بر عمو

می‌ریخت از محاسن سرخ مطهرش

 

از سمت پا گرفت، کسی طفل را کشید

از سمت سر نشست حرامی، به خنجرش

 

تا که حسین زجر کشد پیش چشم او

اول زدند و بعد نشستند بر سرش

 

فهمیده‌اند مادر او بین خیمه‌هاست

سر را گرفت و رفت به دنبال مادرش

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×