- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۱۸۹۵
- شماره مطلب: ۸۶۴۶
-
چاپ
خدا کند که به ما کربلا افاضه کند
حضور دارد و ما فکر غربتش هستیم
غریب مانده و غافل ز غربتش هستیم
سراغ از او نگرفتیم، او سراغ گرفت
گله نکرده ز ما گرچه رعیتش هستیم
به جای کار برایش! همش طلبکاریم
نه نوکریم! نه در فکر خدمتش هستیم
چقدر همتمان بوده محرمش باشیم
چقدر مونس شبهای خلوتش هستیم
همیشه و همه جا او هوای ما را داشت
همیشه و همه جا زیر منتش هستیم
قرار بود بسوزیم ما! ولی نگذاشت
خدا گواست اسیر رفاقتش هستیم
خدا کند که به ما کربلا افاضه کند
که سالهای زیادی به حسرتش هستیم
چه کربلاست که عالم به هوش میآید
چه کربلاست که فکر زیارتش هستیم
-
حیف عباس، که توصیف به ظاهر بشود
محضر آب، دم از پاکی دریا نزنید
محضر خاک، دم از وسعت صحرا نزنید
تا زمانی که ندادید ضرر پای نگار
لاف بیهودۀ عاشق شدن اینجا نزنید
-
سزاوار گل، خندۀ خار نیست
سر خاک تو بی خبر آمدم
عزادارم و خون جگر آمدم
درست است بی بال و پر آمدم
به شوق تو اما، به سر آمدم
-
مصیبت نامه
ای سربلندی پیمبرها سر تو
تابیده مثل ماه بر دنیا، سر تو
رفتم تمام شهرها را با سر تو
دیدی رسیدم آخرش بالا سر تو
-
بر پای سفرۀ تو نشستیم یا حسن
پا از گلیم بیشتر انداخته گدا
وقتی به خاک پات، سر انداخته گدا
اطراف صحن بال و پر انداخته گدا
گر سوی گنبدت نظر انداخته گدا
خدا کند که به ما کربلا افاضه کند
حضور دارد و ما فکر غربتش هستیم
غریب مانده و غافل ز غربتش هستیم
سراغ از او نگرفتیم، او سراغ گرفت
گله نکرده ز ما گرچه رعیتش هستیم
به جای کار برایش! همش طلبکاریم
نه نوکریم! نه در فکر خدمتش هستیم
چقدر همتمان بوده محرمش باشیم
چقدر مونس شبهای خلوتش هستیم
همیشه و همه جا او هوای ما را داشت
همیشه و همه جا زیر منتش هستیم
قرار بود بسوزیم ما! ولی نگذاشت
خدا گواست اسیر رفاقتش هستیم
خدا کند که به ما کربلا افاضه کند
که سالهای زیادی به حسرتش هستیم
چه کربلاست که عالم به هوش میآید
چه کربلاست که فکر زیارتش هستیم