مشخصات شعر

یک عمر گریه پای عزای شما کم است

 

باب لهوف گریه و باب تو سوختن
این نعمت است در تب و تاب تو سوختن

 

عالم خراب، حال من از آن خراب‌تر
حق است پای حال خراب تو سوختن

 

از تو به نوکران تو معکوس می‌رسد
مهر تو سایه، کار سحاب تو سوختن!

 

هر لحظه‌ای که آب به لب می‌زنم سزاست
با روضه‌های قحطی آب تو سوختن

 

باید که پیر راه تو باشیم و جان دهیم
مثل حبیب پای رکاب تو سوختن

 

یک عمر گریه پای عزای شما کم است
باید برای داغ رباب تو سوختن

 

«با ما بگو دلیل سفر کردن تو چیست؟»
زینب سوال کرد، جواب تو: «سوختن»

 

یک عمر گریه پای عزای شما کم است

 

باب لهوف گریه و باب تو سوختن
این نعمت است در تب و تاب تو سوختن

 

عالم خراب، حال من از آن خراب‌تر
حق است پای حال خراب تو سوختن

 

از تو به نوکران تو معکوس می‌رسد
مهر تو سایه، کار سحاب تو سوختن!

 

هر لحظه‌ای که آب به لب می‌زنم سزاست
با روضه‌های قحطی آب تو سوختن

 

باید که پیر راه تو باشیم و جان دهیم
مثل حبیب پای رکاب تو سوختن

 

یک عمر گریه پای عزای شما کم است
باید برای داغ رباب تو سوختن

 

«با ما بگو دلیل سفر کردن تو چیست؟»
زینب سوال کرد، جواب تو: «سوختن»

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×