- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۱/۰۱
- بازدید: ۱۹۸۰
- شماره مطلب: ۶۶۰۴
-
چاپ
لب وا کن و سخن ز تن بی کفن بگو
ما از ازل اسیر پریشانی توییم
دنبال دیدن رخ نورانی توییم
ما ورشکستهایم نگاهی، ترحّمی
محتاج یک عطای سلیمانی توییم
کو خیمهات که رو به حریمت بیاوریم؟
آوارۀ بهشت بیابانی توییم
ای مجری حدود الهی بیا که ما
لب تشنۀ مرام مسلمانی توییم
از زیر پرچم تو به جایی نمیرویم
سایه نشین رحمت رحمانی توییم
برق نگاه تو دل ما را گرفته است
دیوانگان دیدۀ بارانی توییم
دیگر نفس نمانده بیا تا نمردهایم
دل خستگان غیبت طولانی توییم
یک شب بیا به هیأت ما منبری برو
ما کشتگان لهجۀ عرفانی توییم
لب وا کن و سخن ز تن بی کفن بگو
گریه کنان روضۀ طوفانی توییم
ما سینه چاک بی کسی شاه بی سریم
سینه زنان نوحۀ قرآنی توییم
ما را به دیدۀ سحر خود نگاه کن
ما زائران جدّ خراسانی توییم
-
تشنۀ دیدار
دست ما نیست اگر دست به دامان توییم
فاطمه خواسته که بی سر و سامان توییم
تا ببینیم کمی از وجنات نبوی
تشنۀ دیدن رخسار درخشان توییم
-
هم صدای حسین در عرفات
ای دعای حسین در عرفات
هم صدای حسین در عرفات
لابه لای دعا تو را میخواند
آشنای حسین! در عرفات
-
روح مناجات
ای امیر عرفه! دست من و دامانت
جان به قربان تو و گردش آن چشمانت
ای امیر عرفه! ذکر لبت را قربان
حال پر سوز و غم نیمه شبت را قربان
-
ای غزل خوان چشم تو حافظ
دل سپردم به مهر مهرویی
گرچه آلودهای خرابم من
عرش اعلی اگر شود جایم
خاک راه ابوترابم من
لب وا کن و سخن ز تن بی کفن بگو
ما از ازل اسیر پریشانی توییم
دنبال دیدن رخ نورانی توییم
ما ورشکستهایم نگاهی، ترحّمی
محتاج یک عطای سلیمانی توییم
کو خیمهات که رو به حریمت بیاوریم؟
آوارۀ بهشت بیابانی توییم
ای مجری حدود الهی بیا که ما
لب تشنۀ مرام مسلمانی توییم
از زیر پرچم تو به جایی نمیرویم
سایه نشین رحمت رحمانی توییم
برق نگاه تو دل ما را گرفته است
دیوانگان دیدۀ بارانی توییم
دیگر نفس نمانده بیا تا نمردهایم
دل خستگان غیبت طولانی توییم
یک شب بیا به هیأت ما منبری برو
ما کشتگان لهجۀ عرفانی توییم
لب وا کن و سخن ز تن بی کفن بگو
گریه کنان روضۀ طوفانی توییم
ما سینه چاک بی کسی شاه بی سریم
سینه زنان نوحۀ قرآنی توییم
ما را به دیدۀ سحر خود نگاه کن
ما زائران جدّ خراسانی توییم