مشخصات شعر

۳

طشت، حیرت زدۀ نغمۀ قرآن من است

خیزران اشک فشان بر لب و دندان من است

 

دیدۀ فاطمه بر چوب تو و طشت طلا

نگه دختر من بر لب عطشان من است

 

چوب اگر می‌زنی‌ این قدر مزن زخم زبان

پای‌ این طشت طلا، فاطمه مهمان من است

 

زینبم گر نکند پاره گریبان، چه کند

نگهش بر من و بر گریۀ طفلان من است

 

هر که قرآن به زبان داشت، لبش را بوسند

چوب و جام می ‌تو، پاسخ قرآن من است

 

هفده زخم که بر صورت من می‌بینی

شاهد زند‌ه‌ای از زخم فراوان من است

 

خیزران بر لب من می‌زنی و می‌خندی

خند‌ه‌ات بر من و بر دیدۀ گریان من است

 

می‌نزن پای سر من که پیمبر‌ اینجا

موی خود کرده پریشان و پریشان من است

 

مجلس عیش تو گردید حسینیّۀ من

بزم شادیت پر از ناله و افغان من است

 

 این که «میثم» نفسش شعله به دل‌‌ها زده است

هر کلامش شرری از دل سوزان من است

 

۳

طشت، حیرت زدۀ نغمۀ قرآن من است

خیزران اشک فشان بر لب و دندان من است

 

دیدۀ فاطمه بر چوب تو و طشت طلا

نگه دختر من بر لب عطشان من است

 

چوب اگر می‌زنی‌ این قدر مزن زخم زبان

پای‌ این طشت طلا، فاطمه مهمان من است

 

زینبم گر نکند پاره گریبان، چه کند

نگهش بر من و بر گریۀ طفلان من است

 

هر که قرآن به زبان داشت، لبش را بوسند

چوب و جام می ‌تو، پاسخ قرآن من است

 

هفده زخم که بر صورت من می‌بینی

شاهد زند‌ه‌ای از زخم فراوان من است

 

خیزران بر لب من می‌زنی و می‌خندی

خند‌ه‌ات بر من و بر دیدۀ گریان من است

 

می‌نزن پای سر من که پیمبر‌ اینجا

موی خود کرده پریشان و پریشان من است

 

مجلس عیش تو گردید حسینیّۀ من

بزم شادیت پر از ناله و افغان من است

 

 این که «میثم» نفسش شعله به دل‌‌ها زده است

هر کلامش شرری از دل سوزان من است

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×