مشخصات شعر

با کاروان نیزه (بند دوم)

جوشید خونم از دل و شد دیده باز، تر

نشنید کس مصیبت از این جانگدازتر

 

صبحی دمید از شب عاصی سیاه تر

وز پی شبی ز روز قیامت درازتر

 

بر نیزه‌ها تلاوت خورشید، دیدنی ست

قرآن کسی شنیده از این دلنوازتر؟

 

قرآن منم چه غم که شود نیزه، رحل من

امشب مرا در اوج ببین سرفرازتر

 

عشق توام کشاند بدین جا، نه کوفیان

من بی نیازم از همه، تو بی نیازتر

 

قنداق اصغر است مرا تیر آخرین

در عاشقی نبوده ز من پاکبازتر

 

با کاروان نیزه شبی را سحر کنید

باران شوید و با همه تن گریه سر کنید

با کاروان نیزه (بند دوم)

جوشید خونم از دل و شد دیده باز، تر

نشنید کس مصیبت از این جانگدازتر

 

صبحی دمید از شب عاصی سیاه تر

وز پی شبی ز روز قیامت درازتر

 

بر نیزه‌ها تلاوت خورشید، دیدنی ست

قرآن کسی شنیده از این دلنوازتر؟

 

قرآن منم چه غم که شود نیزه، رحل من

امشب مرا در اوج ببین سرفرازتر

 

عشق توام کشاند بدین جا، نه کوفیان

من بی نیازم از همه، تو بی نیازتر

 

قنداق اصغر است مرا تیر آخرین

در عاشقی نبوده ز من پاکبازتر

 

با کاروان نیزه شبی را سحر کنید

باران شوید و با همه تن گریه سر کنید

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×