مشخصات شعر

گریه‌های خداست یا باران؟

ناگهان شاعری پریشان شد، گریه - گریه - رسید تا باران 
در خیالش دوباره می‌بارید، روی لب‌های خیمه‌ها، باران 


در هیاهوی گرم و مبهم باد، نیزه در نیزه عشق رفت از یاد 
یک سبد گل میان دشت افتاد، باد فریاد شد: بیا باران!


خط خون، لحظه‌های تنهایی، ابرها مانده در معمایی 
اینکه طوفان بی قرار غروب، گریه‌های خداست یا باران؟


شب پایان و روز آغاز است، فصل پرواز و عشق و اعجاز است 
دفتر انتخاب‌ها باز است، ابتدا عشق و انتها باران

***


شاعر افتاده در خیابانی، که دو سویش به کهکشان وصل است 
السلام علیک یا خورشید، السلام علیک یا باران

گریه‌های خداست یا باران؟

ناگهان شاعری پریشان شد، گریه - گریه - رسید تا باران 
در خیالش دوباره می‌بارید، روی لب‌های خیمه‌ها، باران 


در هیاهوی گرم و مبهم باد، نیزه در نیزه عشق رفت از یاد 
یک سبد گل میان دشت افتاد، باد فریاد شد: بیا باران!


خط خون، لحظه‌های تنهایی، ابرها مانده در معمایی 
اینکه طوفان بی قرار غروب، گریه‌های خداست یا باران؟


شب پایان و روز آغاز است، فصل پرواز و عشق و اعجاز است 
دفتر انتخاب‌ها باز است، ابتدا عشق و انتها باران

***


شاعر افتاده در خیابانی، که دو سویش به کهکشان وصل است 
السلام علیک یا خورشید، السلام علیک یا باران

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×