مشخصات شعر

غم زمانه

ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب

نسوخت هیچ دلی در جهان، چنان دل زینب

 

نگشت شاد، دلش از غم زمانه، زمانی

ز آب غم بسرشتند، گوییا گِل زینب

 

فغان و آه از آن دم! که خصم دون به لب شط

بُرید سر ز قفای حسین، مقابل زینب

 

فتاده دید چو در خاک، سرو قامت اکبر

قرار و صبر و تحمّل، برون شد از دل زینب

 

میان لشگر اعدا به راه شام نبودی

به غیر معجر نیلی، به چهره، حایل زینب

 

به گِرد ناقه‌ی او، کوفیان به عشرت و امّا

سر حسین به سنان، پیش روی محمل زینب

 

نه آب بود و نه نانی، نه شمعی و نه چراغی

چو گشت کنج خرابه، مقام و منزل زینب

 

چگونه شرح غمش را رقم کند، ید «جودی»؟

که جز خدا نه کس آگه، ز درد و مشکل زینب

 

 

غم زمانه

ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب

نسوخت هیچ دلی در جهان، چنان دل زینب

 

نگشت شاد، دلش از غم زمانه، زمانی

ز آب غم بسرشتند، گوییا گِل زینب

 

فغان و آه از آن دم! که خصم دون به لب شط

بُرید سر ز قفای حسین، مقابل زینب

 

فتاده دید چو در خاک، سرو قامت اکبر

قرار و صبر و تحمّل، برون شد از دل زینب

 

میان لشگر اعدا به راه شام نبودی

به غیر معجر نیلی، به چهره، حایل زینب

 

به گِرد ناقه‌ی او، کوفیان به عشرت و امّا

سر حسین به سنان، پیش روی محمل زینب

 

نه آب بود و نه نانی، نه شمعی و نه چراغی

چو گشت کنج خرابه، مقام و منزل زینب

 

چگونه شرح غمش را رقم کند، ید «جودی»؟

که جز خدا نه کس آگه، ز درد و مشکل زینب

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×