- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۲/۲۲
- بازدید: ۴۶۶۹
- شماره مطلب: ۵۲۹۳
-
چاپ
حریم مدرسۀ کربلا
توان واژه کجا و مدیح گفتن او
قلم قناری گنگی است در سرودن او
کشاندنش به صحاری شعر ممکن نیست
کمیت معجزه لنگ است پیش توسن او
چه دختری که پدر پشت بوسهها می دید
کلید گلشن فردوس را به گردن او
چه همسری که برای علی به حظ حضور
طلوع باور معراج داشت دیدن او
چه مادری که به تفسیر روز عاشورا
حریم مدرسۀ کربلاست دامن او
بمیرم آن همه احساس بی تعلق را
که بار پیرهنی را نمیکشد تن او
دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد
حیا چه میکشد از چلچراغ شیون او
از آن ز دیدۀ ما در حجاب خواهد ماند
که چشم را نزند آفتاب مدفن او
-
روح غنچه
به گاهوارهات ای هرم التهاب بخواب
تو خانهزاد غمی، لحظهای بخواب بخواب
تو را چو چشمۀ باران به دشت خواهم برد
بخواب در برم ای روح سبز آب، بخواب
-
سفرۀ زمین
سماع را یله کن دست و آستینت را
بزن به خاک زمان، سفرۀ زمینت را
هنوز رنگ شفق صبح و شام خونین است
ز بس به سیلی و ناخن زدی جبینت را
-
بند دوم از ترجیع بند عاشورایی استاد شکوهی
به جز تو از همۀ کوفه با تو کیست؟ حسین!
دگر امید تو در زندگی به چیست؟ حسین!
کدام عاطفه مصباح راه سرخت گشت؟
که در سفینۀ عزمت درنگ نیست، حسین!
-
بند اول از ترجیع بند عاشورایی استاد شکوهی
چکاد آیۀ «و الشمس و الضحی» است حسین
نماد مجمل تفسیر «هل اتی» است حسین
اگر چه زادۀ «کیف بشر علی» است، ولی
حدیث فلسفهاش از بشر جداست حسین
حریم مدرسۀ کربلا
توان واژه کجا و مدیح گفتن او
قلم قناری گنگی است در سرودن او
کشاندنش به صحاری شعر ممکن نیست
کمیت معجزه لنگ است پیش توسن او
چه دختری که پدر پشت بوسهها می دید
کلید گلشن فردوس را به گردن او
چه همسری که برای علی به حظ حضور
طلوع باور معراج داشت دیدن او
چه مادری که به تفسیر روز عاشورا
حریم مدرسۀ کربلاست دامن او
بمیرم آن همه احساس بی تعلق را
که بار پیرهنی را نمیکشد تن او
دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد
حیا چه میکشد از چلچراغ شیون او
از آن ز دیدۀ ما در حجاب خواهد ماند
که چشم را نزند آفتاب مدفن او