- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۸/۱۰
- بازدید: ۱۶۰۰
- شماره مطلب: ۴۹۱
-
چاپ
این تکههای گم شده راز رشیدی است
با آسمان قسمت بکن بال وپرت را
بردار از روی زمین چشم ترت را
این تکههای گمشده راز رشیدی ست
یعنی تصور کن علی اکبرت را
شیون مکن لیلای مجنون، این بیابان
باید بنوشد خون پاک همسرت را
گهواره را آرامتر از خود رها کن
تا نشکند بغضی گلوی اصغرت را
آتش توان سوختن اینجا ندارد
باید بریزی بر تنش خاکسترت را
با نالههای العطش برخیز لیلا
باید ببندی کولهبار آخرت را
فردا که سهم عاشقان را داد زهرا
بالا بیاور از میان خون سرت را
-
ساغر کوثر
هر که سودای رخ ماه تو در سر دارد
بی گمان در دل خود مهر پیمبر دارد
تن به طوفان زدنت در دل دریای خطر
ارث نابی ست که ذریۀ حیدر دارد
-
پرواز را روشنگری میکرد خورشید
روزی که دین را یاوری میکرد خورشید
از خالق ِ خود دلبری میکرد خورشید
باید وصیتنامه از خون مینوشت و
اندیشهها را رهبری میکرد خورشید
-
این چه دینی ست که لبریز شراب است وفساد
یک نفر داشت از ابلیس حمایت میکرد
وَلَدِ کفر ِ بشر، غصب ولایت میکرد
سایۀ شب زدهاش را به جهان میپاشید
زندگی داشت به این فاجعه عادت میکرد -
چقدر صحنۀ اعجاز عاشقی زیباست
شروع فصل سرودن، شروع ماتم هاست
و درنگاه ِ تمام ِ فرشتهها غوغاست
چقدر تشنه پریدن به کامشان شیرین
چقدر وسعت دلهای پاکشان دریاست
این تکههای گم شده راز رشیدی است
با آسمان قسمت بکن بال وپرت را
بردار از روی زمین چشم ترت را
این تکههای گمشده راز رشیدی ست
یعنی تصور کن علی اکبرت را
شیون مکن لیلای مجنون، این بیابان
باید بنوشد خون پاک همسرت را
گهواره را آرامتر از خود رها کن
تا نشکند بغضی گلوی اصغرت را
آتش توان سوختن اینجا ندارد
باید بریزی بر تنش خاکسترت را
با نالههای العطش برخیز لیلا
باید ببندی کولهبار آخرت را
فردا که سهم عاشقان را داد زهرا
بالا بیاور از میان خون سرت را
فردا که سهم عاشقان را داد زهرا ... خدا کنه به حق حسین (ع) حضرت زهرا به ما هم نگاه کنه