مشخصات شعر

اشک حسرت

گریه، اى دختر رباب! مکن

نرگست، شیشۀ گلاب مکن

 

روى غم‌‏هاى جان، غمى مفزاى

ز اشک حسرت، دلم کباب مکن

 

روى مخراش و مو مکَن، زینهار

خانۀ صبر خود، خراب مکن

 

چون شوم کُشته هم‏چو ابر بهار

گریه کن، حالیا شتاب مکن

 

سر مپیچ از قضاى یزدانى

هیچ تشویش و اضطراب مکن

 

ابر اگر تیره کرد روى جهان

گله از ماه و آفتاب مکن

 

چون سراب است زندگانى دهر

آب جو، تکیه بر سراب مکن

 

پدرت چون ز تیع ننْدیشد

تو هم اندیشه از طناب مکن

 

اشتران بى‏ جهاز و ره پُر‌خار

تا نیفتى، به شب تو خواب مکن

 

اشک حسرت

گریه، اى دختر رباب! مکن

نرگست، شیشۀ گلاب مکن

 

روى غم‌‏هاى جان، غمى مفزاى

ز اشک حسرت، دلم کباب مکن

 

روى مخراش و مو مکَن، زینهار

خانۀ صبر خود، خراب مکن

 

چون شوم کُشته هم‏چو ابر بهار

گریه کن، حالیا شتاب مکن

 

سر مپیچ از قضاى یزدانى

هیچ تشویش و اضطراب مکن

 

ابر اگر تیره کرد روى جهان

گله از ماه و آفتاب مکن

 

چون سراب است زندگانى دهر

آب جو، تکیه بر سراب مکن

 

پدرت چون ز تیع ننْدیشد

تو هم اندیشه از طناب مکن

 

اشتران بى‏ جهاز و ره پُر‌خار

تا نیفتى، به شب تو خواب مکن

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×