مشخصات شعر

رکاب پر خون

شد شام و چرخ‌، چون سر ببْریده‌ای ز تن

غلتان، میان خونِ شفق گشت غوطه‌زن

 

یا هم‌چو مغفری که به خون گشته سرنگون

یا چون سری که کرده جدا تیغش از بدن

 

گفتم به خویش از سر حیرت که از چه رو

پیداست رسم تازه، در این کهنه انجمن؟

 

افکنده چرخ، یوسف خورشید را به چاه

و‌آن ‌گاه لاله‌گون به شفق کرده پیرهن

 

پُر خون نمود چون زکرّیا چرا کنار؟

در طشت خون، مگر سر یحیی است، غوطه‌زن؟

 

نه،‌ نُه سپهر راست، سر رسم ارتباط

نه، هفت مرد راست، سر وصل چار‌ زن

 

پیدا شد از میان شفق، ناگهان هلال

گل‌گون چو ذوالفقارِ امیرِ عدو‌شکن

 

یا پُر ز خون رکاب شه دین که آسمان

چون ذوالجناح بسته به پهلوی خویشتن

 

گل‌گون قبای آل عبا، فخر عالمین

در خاک و خون فتادۀ کرببلا، حسین

رکاب پر خون

شد شام و چرخ‌، چون سر ببْریده‌ای ز تن

غلتان، میان خونِ شفق گشت غوطه‌زن

 

یا هم‌چو مغفری که به خون گشته سرنگون

یا چون سری که کرده جدا تیغش از بدن

 

گفتم به خویش از سر حیرت که از چه رو

پیداست رسم تازه، در این کهنه انجمن؟

 

افکنده چرخ، یوسف خورشید را به چاه

و‌آن ‌گاه لاله‌گون به شفق کرده پیرهن

 

پُر خون نمود چون زکرّیا چرا کنار؟

در طشت خون، مگر سر یحیی است، غوطه‌زن؟

 

نه،‌ نُه سپهر راست، سر رسم ارتباط

نه، هفت مرد راست، سر وصل چار‌ زن

 

پیدا شد از میان شفق، ناگهان هلال

گل‌گون چو ذوالفقارِ امیرِ عدو‌شکن

 

یا پُر ز خون رکاب شه دین که آسمان

چون ذوالجناح بسته به پهلوی خویشتن

 

گل‌گون قبای آل عبا، فخر عالمین

در خاک و خون فتادۀ کرببلا، حسین

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×