مشخصات شعر

آخرین وداع

گِرد حرم، طواف همی کرد چون خلیل

گسترده پر به زیر، پی شاه، جبرئیل

 

فارغ شد از طواف و چنین گفت با حرم

کای کعبۀ معظّم و ای خانۀ جلیل!

 

باشد کنون به گِرد توام، آخرین طواف

کز عمر من به جای نمانده است، جز قلیل

 

بار امانت است، سر من، به دوش من

بر دوش مَرد، بار امانت بُوَد ثقیل

 

سوی من از عراق رسیده است، نامه‌ها

کاین سو بیا که گم‌شد‌گانیم، بی‌دلیل

 

خوانده مرا به نامه‌، سبیلِ نجات، نام

لیکن بُوَد به مذهبشان، خون من، سبیل

 

باز آمدم که با تو کنم، آخرین وداع

زآن پس رَوم به کوفه و آن ‌جا شوم قتیل

 

«واحسرتا»! چگونه به ویران‌سرای شام

بر اهل‌بیت من به سر آید، شب طویل؟

 

از ندبۀ امام مبین، کوه در گریست

لرزید رکن و با همه سختی، حَجَر گریست

 

آخرین وداع

گِرد حرم، طواف همی کرد چون خلیل

گسترده پر به زیر، پی شاه، جبرئیل

 

فارغ شد از طواف و چنین گفت با حرم

کای کعبۀ معظّم و ای خانۀ جلیل!

 

باشد کنون به گِرد توام، آخرین طواف

کز عمر من به جای نمانده است، جز قلیل

 

بار امانت است، سر من، به دوش من

بر دوش مَرد، بار امانت بُوَد ثقیل

 

سوی من از عراق رسیده است، نامه‌ها

کاین سو بیا که گم‌شد‌گانیم، بی‌دلیل

 

خوانده مرا به نامه‌، سبیلِ نجات، نام

لیکن بُوَد به مذهبشان، خون من، سبیل

 

باز آمدم که با تو کنم، آخرین وداع

زآن پس رَوم به کوفه و آن ‌جا شوم قتیل

 

«واحسرتا»! چگونه به ویران‌سرای شام

بر اهل‌بیت من به سر آید، شب طویل؟

 

از ندبۀ امام مبین، کوه در گریست

لرزید رکن و با همه سختی، حَجَر گریست

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×