مشخصات شعر

پیداست...

آفتاب دوباره‌ای پیداست

روی دوشش ستاره‌ای پیداست

 

مشک بر روی شانه‌ی عباس

لب دریا کناره‌ای پیداست

 

این طرف غیر خار در دستی

وای من سنگ خاره‌ای پیداست

 

آن طرف حنجری عطش‌آلود

در پس گاهواره‌ای پیداست

 

این طرف با سه شعبه‌های خودش

روی اسبی سواره‌ای پیداست

 

آه از توی گودی گودال

سر دارالاماره‌ای پیداست

 

اگر این نیزه‌ها اجازه دهند

بدن پاره‌پاره‌ای پیداست

پیداست...

آفتاب دوباره‌ای پیداست

روی دوشش ستاره‌ای پیداست

 

مشک بر روی شانه‌ی عباس

لب دریا کناره‌ای پیداست

 

این طرف غیر خار در دستی

وای من سنگ خاره‌ای پیداست

 

آن طرف حنجری عطش‌آلود

در پس گاهواره‌ای پیداست

 

این طرف با سه شعبه‌های خودش

روی اسبی سواره‌ای پیداست

 

آه از توی گودی گودال

سر دارالاماره‌ای پیداست

 

اگر این نیزه‌ها اجازه دهند

بدن پاره‌پاره‌ای پیداست

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×