مشخصات شعر

عرش ستاره

این شیهۀ ذوالجناح است، می‌پیچید از سوی صحرا

سم‌ضربه‌هایش پیاپی، آشفته گیسوی صحرا

 

می‌توفد آسیمه‌سر اسب، توفانی از شن به پا کرد

می‌پیچد آیات ظلمت، تشباد و هوی هوی صحرا

 

بر یالش از خون خورشید، روئید عرش ستاره

هفتاد و دو کهکشان سوخت، در آن هیاهوی صحرا

 

بر نیزه ناگاه خورشید، زلف شلالش تکان خورد

سرخ از گناه زمین ماه، فانوس کم سوی صحرا

 

دنبالۀ کاروان دید، خم شد زمین لرزه برداشت

بوسید یاس کبودی، لرزید زانوی صحرا

 

بر نیزه چشمش چه زیبا، بر کفتران نوحه می‌خواند

آهسته دنبال می‌کرد، ردّ پرستوی صحرا

 

ماندند مات گلویت، الله اکبر چه خواندی

عطر کدام آیۀ عشق، آمیخت با بوی صحرا

 

گرگان دشت شقاوت، منزل به منزل رمیدند

قرآن چشمت گل انداخت تا آن فراسوی صحرا

عرش ستاره

این شیهۀ ذوالجناح است، می‌پیچید از سوی صحرا

سم‌ضربه‌هایش پیاپی، آشفته گیسوی صحرا

 

می‌توفد آسیمه‌سر اسب، توفانی از شن به پا کرد

می‌پیچد آیات ظلمت، تشباد و هوی هوی صحرا

 

بر یالش از خون خورشید، روئید عرش ستاره

هفتاد و دو کهکشان سوخت، در آن هیاهوی صحرا

 

بر نیزه ناگاه خورشید، زلف شلالش تکان خورد

سرخ از گناه زمین ماه، فانوس کم سوی صحرا

 

دنبالۀ کاروان دید، خم شد زمین لرزه برداشت

بوسید یاس کبودی، لرزید زانوی صحرا

 

بر نیزه چشمش چه زیبا، بر کفتران نوحه می‌خواند

آهسته دنبال می‌کرد، ردّ پرستوی صحرا

 

ماندند مات گلویت، الله اکبر چه خواندی

عطر کدام آیۀ عشق، آمیخت با بوی صحرا

 

گرگان دشت شقاوت، منزل به منزل رمیدند

قرآن چشمت گل انداخت تا آن فراسوی صحرا

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×