- تاریخ انتشار: ۱۳۹۲/۰۹/۰۲
- بازدید: ۱۰۹۰۵۴
- شماره مطلب: ۲۶۰
-
چاپ
شعر جدید سید حمیدرضا برقعی: به نام نامی سر
نوشتم اول خط بسمه تعالی سر
بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر
فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد
که بندۀ تو نخواهد گذاشت هرجا سر
قسم به معنی «لا یمکن الفرار از عشق»
که پر شده است جهان از حسین سرتاسر
نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن
به آسمان بنگر! ما رایت الا سر
سری که گفت من از اشتیاق لبریزم
به سرسرای خداوند میروم با سر
هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر
همان سری که یَُحّب الجمال محوش بود
جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر
سری که با خودش آورد بهترینها را
که یک به یک همه بودند سروران را سر
زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان
حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر
سپس به معرکه عابس «اجننی» گویان
درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر
بنازم ام وهب را به پارۀ تن گفت:
برو به معرکه با سر ولی میا با سر
خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید
گذاشت لحظۀ آخر به پای مولا سر
در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد
همان سری است که برده برای لیلا سر
سری که احمد و محمود بود سر تا پا
همان سری که خداوند بود پا تا سر
پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد
پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر
امام غرق به خون بود و زیر لب میگفت:
به پیشگاه تو آوردهام خدایا سر
میان خاک کلام خدا مقطعه شد
میان خاک الف لام میم طاها سر
حروف اطهر قرآن و نعل تازۀ اسب
چه خوب شد که نبوده است بر بدنها سر
تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
به هر که هرچه دلش خواست داد، حتی سر
نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او
ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر -
جدا شده است و سر از نیزهها درآورده است
جدا شده است و نیفتاده است از پا سر
صدای آیۀ کهف الرقیم میآید
بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر
بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر
چه قدر زخم که با یک نسیم وا میشد
نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر
عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت
به چوب، چوب محمل؛ نه با زبان، با سر
دلم هوای حرم کرده است میدانی
دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر
-
آیات ابراهیم
به منبر میرود دریا، به سویش گام بردارید
هلا! اسلام را از چشمۀ اسلام بردارید
مبادا از قلمها جا بیفتد واژهای، اینک
که بر منبر قدح کج کرده ساقی جام بردارید
-
ماه، در کسوت سقا به میان آمده است
مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتندگرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت
ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت -
حسن ختام
نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من
که میآمد صدای نالههای پنج تن از مناز آنجایی که وابسته است جان من به جان تو
جدا کردند سر از تو، جدا کردند تن از من
میان معرکه هم زخم، هم جان باختن از تو
میان خیمهها هم سوختن، هم ساختن از من -
نفهمیند یاسین را
رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاددگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک
دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد
شعر جدید سید حمیدرضا برقعی: به نام نامی سر
نوشتم اول خط بسمه تعالی سر
بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر
فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد
که بندۀ تو نخواهد گذاشت هرجا سر
قسم به معنی «لا یمکن الفرار از عشق»
که پر شده است جهان از حسین سرتاسر
نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن
به آسمان بنگر! ما رایت الا سر
سری که گفت من از اشتیاق لبریزم
به سرسرای خداوند میروم با سر
هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر
همان سری که یَُحّب الجمال محوش بود
جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر
سری که با خودش آورد بهترینها را
که یک به یک همه بودند سروران را سر
زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان
حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر
سپس به معرکه عابس «اجننی» گویان
درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر
بنازم ام وهب را به پارۀ تن گفت:
برو به معرکه با سر ولی میا با سر
خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید
گذاشت لحظۀ آخر به پای مولا سر
در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد
همان سری است که برده برای لیلا سر
سری که احمد و محمود بود سر تا پا
همان سری که خداوند بود پا تا سر
پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد
پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر
امام غرق به خون بود و زیر لب میگفت:
به پیشگاه تو آوردهام خدایا سر
میان خاک کلام خدا مقطعه شد
میان خاک الف لام میم طاها سر
حروف اطهر قرآن و نعل تازۀ اسب
چه خوب شد که نبوده است بر بدنها سر
تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
به هر که هرچه دلش خواست داد، حتی سر
نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او
ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر -
جدا شده است و سر از نیزهها درآورده است
جدا شده است و نیفتاده است از پا سر
صدای آیۀ کهف الرقیم میآید
بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر
بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر
چه قدر زخم که با یک نسیم وا میشد
نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر
عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت
به چوب، چوب محمل؛ نه با زبان، با سر
دلم هوای حرم کرده است میدانی
دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر
دلم هوای حرم کرده می دانی
سلام و عرض ادب در بیت دهم بجای عابس نوشتید عباس.لطفا تصحیح بفرمایید
اصلاح شد. از دقت نظرتون سپاسگزارم
شیر مادرت حلالت
تو میآیی ،تو که دنیا تب و تابش لقای توست.و ظلم ظالمان اندر خفای توست .ولی باسر...شبی دیدم تورا در خواب و رؤیا ی شبانگاه ،که سیمایت منورتر ز سیمرغ سحرگاه،تو میآیی ولی با سر،چرا ؟ چون قلب من هم گشت چشم و براه توست.بیا آقا ولی با سر،که دیگر هر سری فهمیده از شاهد ،که مولانا علی نه بل که شمسش کو خداوند جهان است.کسی را چون تو و در شان تو ناکرده خلقت.تو ای سردار بی سر .که شیطان هم چو دیدش آن سماع خون و رقص آن تن بی سر .بگفت الحق که سجده واجب آمد بر چنین وارث از آدم .تو می آیی حسین ای وارث آدم ،تو می آیی ولی با سر ،که مهرت را خدا فزونتر میکند در دل و در سر ،حسین ای با خدا مانوس و همسر،تو می آیی تو با آن سر که در آن جز خدا نیست.
عالی بودعالیییییییییییییی دعامیکنم بعداز 120 سال سرتو در راه ارباب بدی و شهید بشی
من هزار با شعر سرت رو خواندم هزاز بار برای غربت حسین امام گریه کردم
واقعا عالی بود سید جامعه ما نیاز به امثالی مثل شما دارد خدا خیرت دهد
سلام آقا سید بحق جدغریبت خدا حفظت کند.متحولم کردی.
سلام. شعرهای آقای برقعی عمیق و گیراست.من توی خیلی از مراسمای خونگی و مدرسه و دانشگاه شعراشونو برای همه میخونم و همه لذت میبرن.شما هم این لذت رو با بقیه مردم تقسیم کنید خدا خیرتون بده و خدا به آقای برقعی هم خیر کثیر عطا کنه. توفیقاتش روز افزون
کتابهای جناب برقعی در شیراز میتونم پیدا کنم؟
سلام متاسفانه اطلاعی ندارم.
مأجور مادرت زهرا باشی سیّد !!! راهت پر نور شعرت پرشور باد بدی بدخواهان از تو جمله دور باد شعر بسمه تعالی سر .... آتشم زد!
سلام شعر عالی بود خصوصا بیت حروف مقطعه **ولی کاش بجای کلمه "اسلام" در بمیرد آن اسلام، از لفظ دیگری که بار ارزشی کمتری داشت استفاده میشد مثلا محراب یا منبر یا ....
سلام خدمت شما آقا سید... وقت شما بخیر چقدر شعر به نام نامی سر زیبا ، پر محتوا ، و خالص بود.. فیض بردیم.. اجر شما با حضرت اباعبدالله الحسین..
اولین بار ولی اولین بار که این شعر رو از تلویزیون شنیدم خشکم زد، گفتم این میدونه داره چی میگه؟ انگار کلام از آسمان پایین اومده. حیرت انگیز و اثرگذار بود طوری که به یاد اشعر نمادین محتشم افتادم... خداوند از ایشان بپذیرد و انشالله حضرت زهرا (س) از ایشان راضی باشند.
ماشاالله احسنت تبارک الله لذت بردیم
گریه کردم سید جان با شعرت..... سوختم سید.... کاش میمردم با ((حروف اطهر قرآن و نعل تازۀ اسب......))
خدا حفظت کنه سید جان. شعرت را باید باطلا نوشت سرتا سر روضه است
این شعر سید بزرگوار را باید با طلا نوشت خداوند خیرش بدهد سرتا سر شعر روضه است
احسن واقعا لذت بردم انشاالله درهیات امسال ازاین شعر استفاده میکنم قبلا هم از شعر مشک بر داشت.....جهت نوحه استفاده کردم عالی بود
واقعاشاعر خوبیست
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
افتخار قمی ها سید حمید رضا برقعی عالییییییییییییییییییی
بسیار عالی
چقدر زیبا. چقدر لذت بردم
خدا قلبت را پر نور گرداند،،،،،عضو کمیته فرهنگی و مذهبی جمعیت رزم تیرانداز
تقدیم به سید عزیز باتصحیح ابیات قبل ....سرت بلندباد ولی نه برسرنی..به نزد صاحب ان سر که بر سر نی..بلند بود وزمزمه میکرد قران را...سری که با خودش اوردبهترینها را
سید حمید عزیز....سرت بادابلند اما نه بر نی...به پیش صاحب ان سر که بر نی...بلند بود وزمزمه میکرد قران را...سری که با خودش اورد بهترینهارا...
سلام به شاعرتوانمند این قصیده ی بسیاززیبا وپرمحتوا .همین قدرمیتونم عرض کنم که اجرتون بامادرش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.من درمشهد حتماً نایب الزیاره شما خواهم شد به پاس این شعربسیاربسیارعالی شما.
این شعر هم تقدیم به خالق کلمات دلکش و وارث آفرینش های زیبا ................................................. فتبارک الله الاحسن الخالق شعر بالا سر که منم چو برقعی دلم تنگ شده است برای دو رکت نماز بالا سر همه آرزوم اینست که دلم بجنبد قلم در افتد باز کنار واژه های چون تو بشکسته بنویسم باز دعا کن به نیمه شبی که می دهندت شعر به کاسه چشم پرنده ای دهند مرا هم شعر هر آنچه از تو بخوانم ما رایت الا عشق هرآنچه گوش فرا دهم ما رایت الا عشق پس خدات در همه حال نگه دارد که خدا در کلام با تو سر نگه دارد ............. به چهلمین عزا نشانده مرا شعر بالا سر نوشته ای اول خط باسمه تعالی سر دلم هوای غزل کرده است سر تاسر کجاست شاعر سرها تا بگوید ش با سر ........................ بی دست هزار دست کربلا مددی شاعر اقلیم آبها مددی ای شاعر سرهای واقعه مددی ...............
فتبارک الله و احسن الخالق شعر بالا سر که خدات خواست بگویی ز عشق دو رکعت نماز بالا سر
عالیه عالیه. حتما امام حسین نظر کرده به ایشون. من توی تلویزیون 2 بار شنیدم این شعر رو واینقدر لذت بردم که توی نت سرچش کردم. فبول درگاه حق
عااااااالی بود خدا حفظش کنه
احسنت فقط همین ...
عاشورایی بر پا کردی برایم شب عاشورا خداوند با صاحب شعر محشورت کند
خیلی زیبا و احساسی سروده است.
مرحبا اجر شما با مولا آیا این شاعر محترم شعرهایشان را با صدای خود منتشر کرده اند?چگونه تهیه کنیم? متشکرم
افرین به این همه احساس وشور شیدایی شما موفق باشید.
سلام,فقط میتونم بگم ک خدا کسی رو ک دوسِش داره,مِهرِ امام حسین(ع)رو ب دلش میذاره
خیلی عالی امیدوارم در پناه اهل بیت موفق و پیروز باشید
خیلی عالی بود التماس دعا
احسنت اقاسیدماشاالله قدراین موهبت روبدونید
سیدجلیل القدرآقای برقعی دست مبارکت رااز راه دورمیبوسم به ولا خداوندعمرباعزت وعاقبت بخیری به شماسرورگرامی بدهدومزد این زحماتتان رامادرت فاطمه زهرا(س)بدهدانشالله
خیلی اشعار پرمعنایی است ودلهاراباهربارخواندن راهیه کربلا میکندوعاشق دیوانه امام حسین واهلبیتش میکند انشالله باخودسیدبزرگواربرقعی درحرم آقاباشیم واشعارروسیدبخواندبهره هاببریم
شعر های آقای برقعی آرزوهای گمشده در جوانی من است انگار.
بسیار زیبا و پر معنی بود ، هر بار با خواندنش چمهایم خیس میشه ، خداوند به آقای برقعی سلامتی و عوض بدهد .
عزیز برادر جناب آقای برقعی گرامی. شعرت بهترین شعریست که تاکنون در مورد عاشورا خوانده ام. تا حال بارها خوانده امش ولی باز دلم هواشو می کنه و باز میخوانم. میدونم بجز اینکه خودت دلسوخته باشی امکان نداره بتونی همچه شعری بگی. ما نمی تونیم با زبان ازت تشکر کنیم. انشاالله عوضش رو از آقاموت امام حسین (ع) بگیری. یا علی
شعر "به نام نامی سر " بسیار زیبا و بی نظیر بود.
شعر بالای سر خیلی جالب وپرمحتوا بود واقعا لذت بردم خدا به این شاعر ان شالله عنایت شده است
خیلی عالی بود موفق باشید
بسیار عالی ست.برقرار و پایدار باشید
خیلی زیبا بود آقای برقعی انشالله اجرتون رو از امام حسین علیه السلام بگیرید،برای منم خیلی دعا کنید.
در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد همان سری است که برده برای لیلا سر
السلام علیک یا اباعبدالله... دلم هوای حرم کرده است میدانی- دلم هوای دو رکعت نماز بالاسر...
خیلی زیبا بود....
پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد پر از علی شود آغوش دشت سر تا سر
هیچ نیستم . حتی خاک درگاهت حسین جان . اما نظر به هیچ گونه ای چون من تنها از والامقامی چون تو ساخته است .
واقعا شعر زییایی بود
دلم هوای حرم کرده است میدانی...