مشخصات شعر

درون حجره به یاد حسین می‌سوزم

عبا به پایم اگر گیر می‌کند، غم نیست

اگر به کوچه زمین می‌خورم، دمادم نیست

 

میان کوچه فقط یک نفر زمین خورده

به غیر مادرمان این چنین در عالم نیست

 

اگر خمیده خمیده، قدم قدم بِروَم

قدم ز قامتِ مادر که بیشتر خم نیست

 

همین که تکیه به دیوار کاگِلی دادم

به غیر صورت خاکی غمی به یادم نیست

 

هنوز چادر خاکی به دستِ ما مانده

به غیرِ کوچه عزایی عزای اعظم نیست

 

من از مصیبتِ پهلو شکسته می‌میرم

فقط که قاتل من جام زهرِ خصمم نیست

 

به روی خاک نشستم به زانوی لرزان

اگرچه ضربۀ سیلی نصیب رویم نیست

 

جواد نیست عصای  قد خمیده شود

عصا به جای خودش، هیچکس که محرم نیست

 

درون حجره به یاد حسین می‌سوزم

ولی دهان من از زخم نیزه درهم نیست

 

اگرچه نیست در این حجره خواهری اما

به پیش خواهر من تکه‌های قلبم نیست

 

با زائران بقیع این پیام، باید داد

غریب از وطنم، درد غربتم کم نیست

 

درون حجره به یاد حسین می‌سوزم

عبا به پایم اگر گیر می‌کند، غم نیست

اگر به کوچه زمین می‌خورم، دمادم نیست

 

میان کوچه فقط یک نفر زمین خورده

به غیر مادرمان این چنین در عالم نیست

 

اگر خمیده خمیده، قدم قدم بِروَم

قدم ز قامتِ مادر که بیشتر خم نیست

 

همین که تکیه به دیوار کاگِلی دادم

به غیر صورت خاکی غمی به یادم نیست

 

هنوز چادر خاکی به دستِ ما مانده

به غیرِ کوچه عزایی عزای اعظم نیست

 

من از مصیبتِ پهلو شکسته می‌میرم

فقط که قاتل من جام زهرِ خصمم نیست

 

به روی خاک نشستم به زانوی لرزان

اگرچه ضربۀ سیلی نصیب رویم نیست

 

جواد نیست عصای  قد خمیده شود

عصا به جای خودش، هیچکس که محرم نیست

 

درون حجره به یاد حسین می‌سوزم

ولی دهان من از زخم نیزه درهم نیست

 

اگرچه نیست در این حجره خواهری اما

به پیش خواهر من تکه‌های قلبم نیست

 

با زائران بقیع این پیام، باید داد

غریب از وطنم، درد غربتم کم نیست

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×