مشخصات شعر

مگر بار دیگر محّرم شده

چه کس زد شراره به بال وپرش

عبا را کشیده به روی سرش

 

دلش مثل شمعی شده مشتعل

گهی دست خود را بگیرد به دل

 

بقا را نباشد اگر چه عدم

نشیند زمین او قدم در قدم

 

چه کرده شرار ستم با دلش

که آتش زده بر همه حاصلش

 

نماز غریبی به پا می‌کند

به جدش حسین اقتدا می‌کند

 

دو مهمان رسیده برایش ز در

یکی مادر او و دیگر پسر

 

جوادش به سر می‌زند در برش

فغان می‌کند از غمش مادرش

 

زمین و زمان غرق ماتم شده

مگر بار دیگر محّرم شده

 

مگر بار دیگر محّرم شده

چه کس زد شراره به بال وپرش

عبا را کشیده به روی سرش

 

دلش مثل شمعی شده مشتعل

گهی دست خود را بگیرد به دل

 

بقا را نباشد اگر چه عدم

نشیند زمین او قدم در قدم

 

چه کرده شرار ستم با دلش

که آتش زده بر همه حاصلش

 

نماز غریبی به پا می‌کند

به جدش حسین اقتدا می‌کند

 

دو مهمان رسیده برایش ز در

یکی مادر او و دیگر پسر

 

جوادش به سر می‌زند در برش

فغان می‌کند از غمش مادرش

 

زمین و زمان غرق ماتم شده

مگر بار دیگر محّرم شده

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×