- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۵/۱۹
- بازدید: ۴۰۶۴
- شماره مطلب: ۲۰۸۸
-
چاپ
سبد سبد داغ
پر از شمیم بهشت است منبرت آقا
به برکت نفحات معطرت آقا
هنوز عطر و شمیم محمدی دارد
گلِ دمیده ز لبهای أطهرت آقا
شبیه حضرت خاتم، مدینه العلمی
علوم میچکد از خاک معبرت آقا
چهار هزار حکیم و فقیه و دانشمند
رهین مکتب اندیشه گسترت آقا
اشارههای نگاهت زُراره میسازد
شنیدنی است کرامات محضرت آقا
و دیدهایم به وقت جهاد اندیشه
هزار مرتبه ما فتح خیبرت آقا
ببین که شیعۀ صبح نگاه تو هستیم
در آسمان همیشه منورت آقا
هنوز شیعه و «قال الامامُ صادق» هست
کنار چشمۀ جاری ِ کوثرت آقا
سبد سبد گل لاله به باغ دل دارم
به احترام دل داغ پرورت آقا
نبود غیر گل آه و غنچۀ شیون
به باغ بغض گلوگیر حنجرت آقا
مگر نه شیعۀ تو در تنور آتش رفت
چگونه سوخت بهشت معطرت آقا
در آن شبی که تو را پا برهنه میبردند
بهشت عاطفهها بود پرپرت آقا
چه کرد با دل تو کوچۀ بنی هاشم
چه کرد با دل تو داغ مادرت آقا
هنوز غربت و غم ارث خاندان علی است
طناب و کوچه و دست مطهرت آقا
من از حضور شریفت اجازه میخواهم
که روضه خوان شوم امشب برابرت آقا
اگر چه حرمتتان را شکستهاند آن شب
نبستهاند ولی دست خواهرت آقا
چه خوب شد که نشد در مقابل چشمت
کبود، چهرۀ معصوم دخترت آقا
گل گلوی تو را دشنهای نبوسیده
و ماهِ نیزه نشینان نشد سرت آقا
به حرمت لب تو، چوب پا نزد آنجا
و داغ نعل ندیده است پیکرت آقا
-
اربعین بیقراری
نوای ناله و غمها: رقیه
گرفته کاروان دم: یا رقیه
رسیده اربعین بیقراری
همه برگشتهاند اما رقیه
-
روضهخوان ارباب
با نالۀ یا حسین بیتاب شدی
از داغ لب تشنۀ او آب شدی
با زمزمههای «أو سمعتم بغریب»
یک عمر تو روضهخوان ارباب شدی
-
کوثر بیقرینه
ای کوثر بیقرینۀ ثارالله
آرام و قرار سینۀ ثارالله
در صبر و شکوه و استقامت، یکتا
آیینۀ حق! سکینۀ ثارالله
-
فاطمهمذهب
در جمع ملائک مقرب هستی
از روز ازل فاطمهمذهب هستی
شد محو جمال کبریایی جانت
محبوب دل حسین و زینب هستی
سبد سبد داغ
پر از شمیم بهشت است منبرت آقا
به برکت نفحات معطرت آقا
هنوز عطر و شمیم محمدی دارد
گلِ دمیده ز لبهای أطهرت آقا
شبیه حضرت خاتم، مدینه العلمی
علوم میچکد از خاک معبرت آقا
چهار هزار حکیم و فقیه و دانشمند
رهین مکتب اندیشه گسترت آقا
اشارههای نگاهت زُراره میسازد
شنیدنی است کرامات محضرت آقا
و دیدهایم به وقت جهاد اندیشه
هزار مرتبه ما فتح خیبرت آقا
ببین که شیعۀ صبح نگاه تو هستیم
در آسمان همیشه منورت آقا
هنوز شیعه و «قال الامامُ صادق» هست
کنار چشمۀ جاری ِ کوثرت آقا
سبد سبد گل لاله به باغ دل دارم
به احترام دل داغ پرورت آقا
نبود غیر گل آه و غنچۀ شیون
به باغ بغض گلوگیر حنجرت آقا
مگر نه شیعۀ تو در تنور آتش رفت
چگونه سوخت بهشت معطرت آقا
در آن شبی که تو را پا برهنه میبردند
بهشت عاطفهها بود پرپرت آقا
چه کرد با دل تو کوچۀ بنی هاشم
چه کرد با دل تو داغ مادرت آقا
هنوز غربت و غم ارث خاندان علی است
طناب و کوچه و دست مطهرت آقا
من از حضور شریفت اجازه میخواهم
که روضه خوان شوم امشب برابرت آقا
اگر چه حرمتتان را شکستهاند آن شب
نبستهاند ولی دست خواهرت آقا
چه خوب شد که نشد در مقابل چشمت
کبود، چهرۀ معصوم دخترت آقا
گل گلوی تو را دشنهای نبوسیده
و ماهِ نیزه نشینان نشد سرت آقا
به حرمت لب تو، چوب پا نزد آنجا
و داغ نعل ندیده است پیکرت آقا