- تاریخ انتشار: ۱۳۹۲/۰۸/۱۳
- بازدید: ۸۰۷۷
- شماره مطلب: ۲۰۱
-
چاپ
دیوار غصه
دیوار غصه بر سرم آوار شد حسین
تاریخ رنج فاطمه تکرار شد حسین
آییـنۀ صــداقت قلب تمام شهر
مجروح تازیانۀ زنــگار شد حسین
دیدم که دست بیعتشان بین آستین
با سِحر سکههای طلا مار شد حسین
درسبزهها به جای طراوت تنفر است
هر برهای که خورد از آن هار شد حسین
اینجا برای کشتنتان نقشه میکشند
زیر گـلوت مرکز پرگار شد حسین
مسلم نخورد لقمهای از سفرۀ کسی
اما به کل کوفه بدهــکار شد حسین
حتی به جسم بی سر من سنگ میزنند
مسلم به جرم عشق تو بر دار شد حسین
رأس بریدهام سر یک میخ آهنین
سرگرمی جماعت بازار شد حسین
دیدم بر اشــتران سپاه حرامیان
چندین هزار نیزه فقط بار شد حسین
سنگ و کلوخ بر همۀ پشت بامها
قدر ســپاه ابرهه انبــار شد حسین
آب از سرمن و تو و اکبر گذشته است
زینب به بند غصه گرفتار شد حسین
راه اسیر کردن اهـل و عیالتان
با خندههای حرمله هموار شد حسین
-
شهر علی نشناخت بانوی خودش را
بالم شکسته، از پرم چیزی نگویم
از کوچ پر دردسرم چیزی نگویم
طوفان سختی باغمان را زیر و رو کرد
از لالههای پرپرم چیزی نگویم
-
استاد درس رزم علمدار کربلا
شاهنشه اریکۀ قدرت اباالحسن
اسطورۀ صلابت و غیرت اباالحسن
یا والی الولی، ید حق، بندۀ خلف
یا مظهر العجایب عالم، شه نجف
-
فصل بلوغ شیعه یقیناً محرم است
در کوچهها، نسیم بهشت محرم است
این شهر بی مجالس روضه، جهنم است
پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلی عشق مجسم است
-
شرمندهام نمردهام از رنج روضهها
آه دلم به آینه زنگار میزند
پیراهن وصال، تنش زار میزند
عمرم، جوانیام، همه خرج گناه شد
این گریهها زیان مرا جار میزند
دیوار غصه
دیوار غصه بر سرم آوار شد حسین
تاریخ رنج فاطمه تکرار شد حسین
آییـنۀ صــداقت قلب تمام شهر
مجروح تازیانۀ زنــگار شد حسین
دیدم که دست بیعتشان بین آستین
با سِحر سکههای طلا مار شد حسین
درسبزهها به جای طراوت تنفر است
هر برهای که خورد از آن هار شد حسین
اینجا برای کشتنتان نقشه میکشند
زیر گـلوت مرکز پرگار شد حسین
مسلم نخورد لقمهای از سفرۀ کسی
اما به کل کوفه بدهــکار شد حسین
حتی به جسم بی سر من سنگ میزنند
مسلم به جرم عشق تو بر دار شد حسین
رأس بریدهام سر یک میخ آهنین
سرگرمی جماعت بازار شد حسین
دیدم بر اشــتران سپاه حرامیان
چندین هزار نیزه فقط بار شد حسین
سنگ و کلوخ بر همۀ پشت بامها
قدر ســپاه ابرهه انبــار شد حسین
آب از سرمن و تو و اکبر گذشته است
زینب به بند غصه گرفتار شد حسین
راه اسیر کردن اهـل و عیالتان
با خندههای حرمله هموار شد حسین