- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۱۱
- بازدید: ۱۰۰۴۹
- شماره مطلب: ۱۹۰۳
-
چاپ
میرفتی ...
پناه قافلۀ بی پناه! میرفتی
بهرغم دلهرۀ ذوالجناح میرفتی
کسی برای تو دیگر نمانده بود آقا!
تو یک تنه به دل آن سپاه میرفتی
به یاد غربت اهل حرم شب آخر
به دور خیمه غریبانه راه میرفتی
میان گریۀ غربت به هقهق افتادی
همان زمان که به بالین ماه میرفتی
پس از تو زینب و یک دشت گرگ خونآشام!
پس از تو زینت طفلان و ... آه! میرفتی
تویی که زینت دوش پیامبر بودی
به روی نی به کدامین گناه میرفتی؟
-
ارکان عالم
شش گوشهی ضریح تو ارکان عالم است
هفت آسمان برای تو مشغول ماتم است
جبریل نوحهخوان و ملائک به سر زنان
عرش خدا به یاد تو لبریز از غم است
-
سرش را بسته بودند
تمام کودکانت خسته بودند
و روی خاکها بنشسته بودند
چه خالی بود جای دست عباس
سرش را روی نیزه بسته بودند
-
امشبی را ...
بوی ایثار و شهادت بوی خون میآید
عشق از پردهی اسرار برون میآید
این سوی معرکه آوای جنون میآید
آن سوی معرکه پیوسته قشون میآید
میرفتی ...
پناه قافلۀ بی پناه! میرفتی
بهرغم دلهرۀ ذوالجناح میرفتی
کسی برای تو دیگر نمانده بود آقا!
تو یک تنه به دل آن سپاه میرفتی
به یاد غربت اهل حرم شب آخر
به دور خیمه غریبانه راه میرفتی
میان گریۀ غربت به هقهق افتادی
همان زمان که به بالین ماه میرفتی
پس از تو زینب و یک دشت گرگ خونآشام!
پس از تو زینت طفلان و ... آه! میرفتی
تویی که زینت دوش پیامبر بودی
به روی نی به کدامین گناه میرفتی؟