دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ماه زیبای کفن پوش

لاله سرخی و از خون خودت، تر شده‌ای

بی سبب نیست که اینگونه معطر شده‌ای

دشت را از شرر داغ دلت سوزاندی

راستی باغی از آلالۀ پرپر شده‌ای

آخرین زائر چشمان عمو

چشم‌هایی که پر از باران بود

تشنگی را به عمو می‌بخشید

باغبان، کوچک، اما یک باغ

لالۀ سرخ به او می‌بخشید

راندۀ خوانده

اگر بر آستان خوانی مرا، خاک درت گردم

وگر از در برانی، خاک پای لشکرت گردم

به دامانت غبار آسا نشستم، بر نمی خیزم

و گر بفشانی ام، خیزم ولی گرد، سرت گردم

حر بن شهید ریاحی

ای حضرت عشق! یاری‌ام کن

 زردم ز خزان ، بهاری‌ام کن

جز شور سفر به سر ندارم

ره توشه به جز خطر ندارم

غریب‌ترین سربدار

سلام ما به حسین و، سفیر عطشانش

که در اطاعت جانان، گذشت از جانش

به آن غریب سربدار وادی عشق

به مسلم بن عقیل و دو نور چشمانش

کار مسلم

عشق!‌ ای سودای جان‌ها سوخته

‌ای تو آتش‌ها به جان افروخته

چون کنی با پرنیان سینه‌ها؟  

گو چه می‌خواهی میان سینه‌ها؟

شفیع عاصیان

 

شمّه‌ای گویم من از میدان عشق گرم جان‌بازی چو شد سلطان عشق،

 

ناله‌ای از خیمه‌گه بشْنید شاه زآن سبب آمد به سوی خیمه‌گاه

مدهوش عطش

 

آن گرامی‌گوهر دریای عشق بود عطشان در دل صحرای عشق

 

آخرین دُردی‌کش بزم الست سرخوش از صهبای باقی، مستِ مست

مصحف

 

شاه دین را بود در درج خیام گوهری رخشنده، عبدالله نام

 

مهر خاصی بین این طفل و شه است کنیتش زین ‌رو ابوعبداللَّه است

مصحف

شاه دین را بود در درج خیام

گوهری رخشنده، عبدالله نام

 

مهر خاصی بین این طفل و شه است

کنیتش زین ‌رو ابوعبداللَّه است

 

 

تماشا کن

 

الا! ای مه! که در پیشت، ندارد ماه، زیبایی

به محفل آمدی با سر که سازی محفل آرایی؟

 

به استقبال تو گر نامدم، ای باب! معذورم

که دنبال سرت از بس دویدم، نبْوَدم پایی

ماه خون گرفته

 

ای ماه خون‌گرفته! که امشب برآمدی

نازم سرت! به سرکشی از دختر آمدی

 

تو باغبان عشقی و از دشت لاله‌ها

در پیش یک چمن گل نیلوفر آمدی

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×