دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
آبروداری از عشق

امروز ز عشق آبروداری شد

وز حضرت دوست، پرده‌برداری شد

 

فوّاره صفت، ز حنجر خشک حسین

خون در رگ عشق، تا ابد جاری شد

 

پایتخت عشق

جوشیده ز خون حنجرت، حرمت عشق

بالیده ز خاک مقتلت، حشمت عشق

 

بر کشور خویش پایتختی می‌جُست

گردید زمین کربلا، قسمت عشق

 

ولی‌نعمت دل

ای داغ تو ازل، ولی‌نعمت دل

وی گوهر اشک ماتمت، قیمت دل

 

صد شکر که از میان غم‌های جهان

تنها غم عشق تو شده قسمت دل

 

 

کوتاه سروده
بی خون تو مرز عشق ناپیدا بود

بی داغ محبت تو دل رسوا بود

بی خون تو مرز عشق ناپیدا بود

 

گر عشق تو رنگ غم نمی‌داد به دل

عشق و دل و غم، سه لفظ بی معنا بود

کوتاه سروده
از دور سفینۀ نجاتی پیداست

ای مطرب دل به دل نوایی می‌زن

بر خوان عطای حق صلایی می‌زن

 

از دور سفینۀ نجاتی پیداست

ای غرق گناه دست و پایی می‌زن

به مناسبت ولادت امام حسین (ع)
تا صبح شوم دخیل گهوارۀ تو

گر در شب مولدت مجالم بدهی

وانگاه زبان عرض حالم بدهی

 

تا صبح شوم دخیل گهوارۀ تو

شاید که چو فطرس پر و بالم بدهی

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×