س: از منظر شما جنگ روانی و یا به عبارتی عملیات روانی که امروزه در ادبیات سیاسی بین الملل و بخصوص در حوزه رسانههای بین المللی مطرح میشود چیست؟ از طرفی با توجه به رویکرد پایگاه تخصصی امام حسین علیهالسلام کربوبلا در بررسی ابعاد مختلف واقعه عاشورا، طبق برداشت شما جنگ روانی در واقعه عاشورا با چه مصادیقی از این تعریف انطباق پیدا میکند؟
از منظر علمی، به اقدامات طرحریزی شده جهت از بین بردن اراده و تخریب روحیه طرفِ مقابل، جنگ روانی گفته میشود. مقدمتا بگویم که جنگ طبق لغت نامه دهخدا به مفهوم کارزار، ستیزه، نبرد، ناورد، پیکار، غزوه، حرب و رزم است. معمولا در امور نظامی، اصطلاحات جنگ فیزیکی و جنگ روانی به کار برده میشود و در امور سیاسی نیز واژههای جنگ سیاسی و جنگ سرد زیاد استعمال شده است. جنگ سیاسی مربوط به درگیری میان کشورهاست و جنگ سرد معطوف به درگیری میان ابرقدرتها بوده است. در جنگ برای تخریب توان، امکانات و تجهیزات و همچنین تضعیف اراده و روحیه طرف مقابل غالبا از دو شیوه یا عملیات استفاده میگردد:
اول، عملیات تاکتیکی که به استفاده از توان و تجهیزات و بکارگیری نیروی انسانیِ زبده اطلاق میشود. دوم، عملیات روانی است که به مجموعه اقدامات طرحریزی شده برای از بین بردن اراده و تخریب روحیه دشمن گفته میشود. معمولا در عملیات روانی از تکنیکهای شایعه، فریب، اغراق، تبلیغاتِ سیاه و... استفاده میشود.
از طرفی اگر بخواهیم موضوع عملیات روانی و یا جنگ روانی را در حوادث تاریخی و بخصوص صدر اسلام پیگیری کنیم و باز بخصوص فکتهای مختلفی از جنگ روانی را در واقعه سال 61 ه.ق قمری که در آن نواده رسول خدا به شهادت رسید را نشان بدهیم باید بگویم که مصادیق عملیات روانی در عاشورا زیاد است و ابعاد مختلفی دارد.
نکته مهم در این مسأله این است که یک چیزی که در بحرانها اتفاقاتی میافتد این است که شوکِ ناشی از بزرگیِ یک بحران، عدهای را به ناظر و افراد بی تفاوت مبدل میکند. در ماجرای عاشورا هم استفاده بنیامیه از همین شوکآور بودن مسأله، عدهای را به افرادی ساکت و ناظر بدل کرد که یک جا عزلت گزیدند و مبهوت و بی تفاوت ماندند. دستهای نیز تحت تاثیر فشار تهدید و تطمیع قرار گرفتند.
در برنامه مدیریت ادراک، یک برنامه واحد برای کل جامعه وجود ندارد بلکه گروههای مختلف را جداگانه در نظر میگیرند. گروههای نخبگانی را جداگانه، گروههای عامه را جدا؛ اول سعی میکنند با استفاده از نخبگان یا به قول امروز سلبریتیها و گروههای مرجع حرفی را بزنند تا حرفها قابل پذیرشتر شود. اینها را در قضیه کربلا نیز داریم. بنیامیه نخبگان را ترغیب میکردند تا علیه علی (ع) و فرزندانش خطبه بخوانند.
جنگ روانی دشمنان اهل بیت همواره در طول تاریخ ادامه داشته است. اصولا در جنگ روانی شیوههایی را پیش میگیرند که متناسب با طرز فکر و شخصیت گروههای هدف باشد. در این راستا نیز بنیامیه هم برنامه خاصی داشتند. کاملا متناسب با "طرحوارههای شناختیِ" افراد و باورهای مردم خوراک مناسب تبلیغاتی را برای آنها آماده میکردند. چیزی را که میخواستند به مردم بفهمانند را متناسب با قالبی که برای مردم قابل پذیرش است آماده میکردند تا مخاطبین آن را بپذیرند. بنابراین در برنامه مدیریت ادراک، یک برنامه واحد برای کل جامعه وجود ندارد بلکه گروههای مختلف را جداگانه در نظر میگیرند. گروههای نخبگانی را جداگانه، گروههای عامه را جدا؛ اول سعی میکنند با استفاده از نخبگان یا به قول امروز سلبریتیها و گروههای مرجع حرفی را بزنند تا حرفها قابل پذیرشتر شود. اینها را در قضیه کربلا نیز داریم. بنیامیه نخبگان را ترغیب میکردند تا علیه علی (ع) و فرزندانش خطبه بخوانند.
ضمنا در عملیات روانی، خود نخبگان را نیز گروه گروه میکنند. هر گروهی را متناسب با نقطه ضعفی که دارد انتخاب میکنند. گاهی بی آنکه خود نیز مطلع باشد آنان را به عامل و بلندگوی دشمن تبدیل میکنند و به این ترتیب و از زبان نخبگانِ جامعه، مردم را به سمتی که میخواهند هدایت میکنند. همچنین عدهای را با ترس و وحشت مجبور به سکوت میکنند و البته وحشت را باورپذیر میکنند، عده دیگری را با ارسال هدیه و تطمیع، دستهای را با تهدید، برخی را نیز با سلاح مذهب و ایدئولوژی. نمونههای این قبیل رفتارها در جریان عاشورا و بعد از آن زیاد هست. در این خصوص میتوانیم وعده ملک ری را جزء همین عملیات روانی فرض کنیم وعدهای که هیچگاه هم اجرایی نشد. وقتی اردوگاه جنگ روانی میفهمد که کسی مثل ابنزیاد علاقهمند به جاه و مقام است با وعده ملک او را میفریبد.
اما با افرادی مثل شریح قاضی با سلاح ایدئولوژی روبرو میشوند. اشخاصی هم با پیشنهاد مزد و مواجب فریفته شدند. فرماندهان عملیات روانی در همین راستا نیاز به تئوریزه کردن پلان فکریِ حریفان خود دارند تا هر کس را متناسب با نقطه ضفی که دارد بفریبند. تشکیلات وسیعی دائما مشغول تحلیل و آنالیز خطبهها، برنامهها و آراء بزرگان اردوگاه حریف است تا سر بزنگاه، از طرز فکر دشمن خود و نقشه ذهنی وی مطلع باشند و در نتیجه براحتی بتوانند نقاط ضعف فکر او را در بیاورند و از همان طریق وی را به زانو درآورند.
برای ایجاد تغییر در نگرش و باور افراد الزاما با طرف مقابل شاخ به شاخ نمیشوند بلکه میآیند و همراه میشوند. ارزشهای او را شناسایی کرده و با ارزشهایش همراه میشوند؛ به مرور محتوای درونی ارزشها را از بین میبرند و پوسته را حفظ میکنند. کسی که بخواهد فرد دیگری را مورد تهاجم روانی قرار دهد ممکن است سالهای سال با نظام ارزشی او همگام بوده باشد و در طی سالیان دراز موریانهوار نظام ارزشی را تهی کرده باشد.
بنابراین باید بگویم بنیامیه یک منش واحد اتخاذ نکرد بلکه روشهای مختلفی را در برخورد با هر گروهی بکار برد؛ از پیشنهاد دادن امان نامه تا ارسال پول و ایجاد اختناق و تهدید به دار زدن و نیز ایراد سخنرانیها و خطبههای مفصل علیه اهل بیت و ترغیب سران قبایل به اطاعت از ابنزیاد و یزید. حتی میتوان به جرأت گفت کشته شدن مسلم خود، با وجود اینکه ابعاد نظامی دارد ولی در حقیقت همزمان یک جنگ روانی نیز در خود مستور داشت. امویان با ایجاد چنین فضایی میخواستند نشان دهند که حکومت در برخورد با یاران سیدالشهدا علیهالسلام بسیار جدی است و ترس مردم را با اعدام وی در ملاء عام افزایش دادند.
هدف این بود که شدت عمل ابنزیاد درسرکوب شیعیان و اعدام فرستاده امام (ع) بتواند آرامش روانی را بر هم زند و دندان تیز بنیامیه را به تودهها نشان دهد.
ادامه دارد ...
یکی از رسالتهای «کربوبلا» اطلاعرسانی در حوزه امام حسین علیهالسلام است که در راستای این رسالت، رویدادهای خبری را پوشش میدهد و مصاحبه با افراد صاحب نظر را به صورت غیرجانبدارانه در جهت تبیین دیدگاههای مختلف منتشر میکند. در نتیجه نظر افراد مصاحبه شونده لزوما همان دیدگاه «کربوبلا» نخواهد بود.