دسترسی سریع به موضوعات اشعار
به مناسبت روز حافظ
آن شب قدر که این تازه براتش دادند
آن شب قدر که این تازه براتش دادند
فرصت درک دعای عرفاتش دادند
گفت از: «نون و قسم بر قلم و آنچه نوشت»
جوهر و لیقه و اوراق و دواتش دادند
تا که بنشیند و از کربُبَلا بنویسد...
از مسیحی که در آن دشت حیاتش دادند
آدم به کربلا که رسید آه و ناله کرد
غم هدیه کن به من که برایم غمت خوش است
ماتم گرفتهام، چقدر ماتمت خوش است
ایمان به دست یاری تو دارم و خوشم
پس زخم هدیه کن که مرا مرهمت خوش است
در ستایش ذاکران و شاعران اباعبدالله
حضرت عشق خانهات آباد
بسم رب تمام شاعرها
شاعرانی که از شما گفتند
بسم رب تمام ذاکرها
ذاکرانی که از شما گفتند
داغ عباس کمر میشکند عالم را
به که باید بسپارم خبر این غم را
داغ عباس کمر میشکند عالم را
بنویس ام بنین! نوکری عباست
افتخاری است مبارک پسر مریم را
آدم
دنیا بدون روضۀ آقا جهنم است
یعنی بهار نوکری ما محّرم است
شکر خدا که خرج عزای تو میشوم
روضه به کار و زندگی ما مقدم است