بلیت ماندن است مانده روی دست‌های من

در این همه مسافر حرم نبود جای من؟

 رفیق عازم سفر، فقط «سلام» را ببر

سفارش مریض حضرت امام را ببر

بالای شعر خویش نوشتم هوالطیف

تا که کنم ثنای تو، ‌ای حضرت شریف

هم پیرو تو تاج سر اهل عالم است

هم منکر تو خوار و سرافکنده و خفیف

از کریمان سنگ می‌خواهیم ما، زر می‌رسد

در حرم از آنچه می‌خواهیم، بهتر می‌رسد

لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است

وقت احسان، پشت آن احسان دیگر می‌رسد

برده بالا مرا امام رضا

از کجا تا کجا امام رضا

باز نام شما وسط آمد

باز آمد گدا، امام رضا

دل سودا زده سامان نپذیرد هرگز

کافر چشم تو برهان نپذیرد هرگز

آنکه بیمار نگاهی شده هنگام سحر

منت مرهم و درمان نپذیرد هرگز

در ظل روزگار شما، یا ابالحسن

هستیم ریزه‌خوار شما، یا ابالحسن

چون شمع جان نثار شما، یا ابالحسن

آهوی در حصار شما، یا ابالحسن

از خیل دوستدار شما، یا ابالحسن

تا خدا و دم خدایی توست

معجزات امام رضایی توست

عشق، سلطان واجب التعظیم

شغل ایرانیان گدایی توست

پریشان واژه‌هایم را ز گیسوی شما دارم

تمام شعر‌هایم را من از سوی شما دارم

ولا حول، بر آن چشم و بر آن ابرو که من وزن

رباعی را فقط از این ترازوی شما دارم

کسی می‌آید از بالا، کسی می‌آید از برتر

کسی می‌آید از فردوس و از عرش کرم پرور

کسی می‌آید از لوح و قلم، از کرسی و منبر

کسی که جنسش از جنس سبو و ساقی و ساغر

درد و درمان ما امام رضاست

راحت جان ما امام رضاست

ما غلامان حضرتش هستیم

شاه و سلطان ما امام رضاست