دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
من کربلا می‌خواستم یک عمر

پر می‌کشد مرغ دلم سمت حرم بانو

دیر آمدم، دیر آمدم، دیر آمدم بانو

 

آرامم و با هر قدم گم می‌شود انگار

در من هیاهوی خیابان ارم بانو

 

زینب این بار آمده قبل از برادر جان دهد

خیمه‌گاه این بار در قم بود مقتل طوس بود

جادۀ مشهد به قم لبریز از فانوس بود

 

نامه با خط برادر داشت در دستان خود

خواهری از دور می‌آمد ولی مأیوس بود

 

بر لب خشکیدۀ قم ذکر یا معصومه و

بر لب معصومه خانم ذکر یا قدوس بود

امام پری‌ها

حیا به دست تو آموخت دلبری‌ها را

و آمدی که امامت کنی پری‌ها را

 

بیا ببین زنی از نسل کربلا، زینب

چنان تو کرده ادا حقّ خواهری‌ها را

 

خطیب خطبۀ غربت، رضای خفته به قم

بگیر دست دل پای منبری‌ها را

 

مثـل زینب سفیر شد هر سـو

بـاز هم جـام دیـده‌ها خـون شـد

سینـه همـچـون مدینه محزون شـد

 

از مـدینـه به سینه آه افتـاد

شـهر تا شـهر؛ نالـه راه افتـاد

از ضریح تو یاس می‌ریزد

باز هم می‌شوم کبوترتان

دور این گنبد منوّرتان

 

من نمک‌گیر سفره‌ات شده‌ام

دست خالی نرفتم از درتان

از این جدایی جان من بر لب رسیده

بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند

از من تمام روزگارم را گرفتند

 

از این جدایی جان من بر لب رسیده

هستیِ من تاب و قرارم را گرفتند

 

انگار قسمت نیست وصل ما دوباره

در ساوه شوق بی شمارم را گرفتند

سر ما خاک راه ناقۀ تو

قدمت روی چشم بی بی جان

چه صفایی به خاک ما دادی

به گدایان وادی سلمان

با حضور خودت بها دادی

زینبِ ضامن آهوست همه کارۀ ما

ما گدایان قم و شهر خراسان هستیم

عاشق و در به در و بی سر و سامان هستیم

 

خاک زیر قدم ذریۀ زهراییم

نسل در نسل همه نایب سلمان هستیم

مدح حضرت معصومه (س)
یاد بهشت جرم کمی نیست پیش تو

عمری غبار حضرت معصومه‌ایم ما

تا در جوار حضرت معصومه‌ایم ما

هرچند بار حضرت معصومه‌ایم ما

در سایه سار حضرت معصومه‌ایم ما

 

اهل دیار حضرت معصومه ایم ما

 

مدح حضرت معصومه (س)
گوشه‌ای از بقعۀ مادر

ناگهان عطر سفر، راه معطّر باشد

بغض آتش زده در سینۀ مجمر باشد

 

آسمان پشت سرت کاسۀ آبی پاشید

خواست در بدرقه‌ات پلک زمین تر باشد

 

جاده بر دوش کشیدت که سفر هموارست

مقصدت عشق شد و طوس و برادر باشد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×