دسترسی سریع به موضوعات اشعار
سر ما خاک راه ناقۀ تو
قدمت روی چشم بی بی جان
چه صفایی به خاک ما دادی
به گدایان وادی سلمان
با حضور خودت بها دادی
مدح حضرت معصومه (س)
یاد بهشت جرم کمی نیست پیش تو
عمری غبار حضرت معصومهایم ما
تا در جوار حضرت معصومهایم ما
هرچند بار حضرت معصومهایم ما
در سایه سار حضرت معصومهایم ما
اهل دیار حضرت معصومه ایم ما
مدح حضرت معصومه (س)
گوشهای از بقعۀ مادر
ناگهان عطر سفر، راه معطّر باشد
بغض آتش زده در سینۀ مجمر باشد
آسمان پشت سرت کاسۀ آبی پاشید
خواست در بدرقهات پلک زمین تر باشد
جاده بر دوش کشیدت که سفر هموارست
مقصدت عشق شد و طوس و برادر باشد
طرح کتاب زینبی را شرح کردی
دلگیر، دلخسته، پریشان، راه رفتم
نوری نمیدیدم به سمت ماه رفتم
همدرد تنهایی ما بی او که میشد؟
قم بی حضورش شهرکی متروکه میشد
برآب عصا را گرنمیزد دخت موسی
یکباره سیل بی امان میبرد ما را