دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
صبر پنهان داشت در کرب و بلا

از قرائن این چنین پیداست در را دیده است

ما شنیدیم، او ولیکن چل نفر را دیده است

 

قبل ضربت خوردن مولا و شاید قبل‌تر

بارها در کوچه‌ها داغ پدر را دیده است

زینب دوم علی هستی

عاشقان در حجاب یکدگرند

پرتو آفتاب یکدگرند

گاه تصویر قاب یکدگرند

همه زیر نقاب یکدگرند

زینب دیگر

نوۀ  دختری و عشق پیمبر بودن

دختر دومی حضرت حیدر بودن

 

صدق الله العلی نام پدر بود و چنین

آیۀ چارمی سورۀ کوثر بودن

به شأن و رتبۀ او غبطه می‌خورد مریم

نگاه آسیه‌ها محو درقداست اوست

حیا، ادب شدۀ مکتب نجابت اوست

 

به شأن و رتبۀ او غبطه می‌خورد مریم

دلیل این سخنم جایگاه عصمت اوست

ذرّه را جذبۀ خورشید قمر خواهد کرد

عاشقان را غم سر نیست که سر ناچیزست داغ این رنگ به سیمای جگر ناچیزست تیر این راه بر آیینه نشستن دارد سینه تا هست و دلی هست سپر ناچیزست

مادر صبر

ای نامۀ سربه مهر مکتوم ای مادر صبر، ام کلثوم!

 

ای میوۀ بوستان احمد ای حاصل وصلت دو معصوم

کوتاه سروده
تقدیم به حضرت ام کلثوم (س)

نه، قدر تو را کسی نمی­‌داند نه

در سوگ تو روضه‌­ای نمی­‌خواند، نه

 

با سر زدن سپیده گل خواهی کرد

خورشید تو پشت شب نمی­‌ماند، نه

دومین زینب

باید از دامن او دشت معطر باشد

هرکسی مثل شما دختر کوثر باشد

 

بی‌گمان این دل شیری که تو داری بانو!

می‌­تواند فقط از جانب «حیدر» باشد

تقدیم به حضرت ام کلثوم (س)
سنگ صبور

تو آمده‌­ای که نینوایی باشی

تا راوی قصۀ جدایی باشی

 

در دامن فاطمه قرارت دادند

تا سنگ صبور ماجرایی باشی

حضرت ام کلثوم (ع)

آن زینب او عزیز مردم شده است

این فاطمه­‌اش ملیکۀ قم شده است

 

افسوس که نام ام­ کلثوم فقط

مانند مزار مادرش گم شده است

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×