دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ضریح حسن

دوباره غصه سالَم شده ضریح حسن

به گریه خواب وصالم شده ضریح حسن

 

ضریح تازۀ عباس دیدنی شده و

تمام فکر و خیالم شده ضریح حسن

 

کربلای حسن

به لطف حق شده‌ام گریه کن برای حسن

دمی فدای حسینم، دمی فدای حسن

 

یقین کنید که روزی به چشم خواهم دید

پیاده می‌روم آخر به کربلای حسن

ترکیب بند عاشورایی آفرین لاهوری (بند اول)

فریاد ازین مصیبت و زین درد خون چکان

زخم هزار نشتر الماس و نبض جان

 

این ظلم و این تعدّی و این بی‌مروّتی

فریاد ازین مصیبت نادیده کن فکان

 

یک حسین بن علی، ماه برادر دارد

باز هم اهل ولا بادۀ مستانه زدند

لب خود را به لب ساغر و پیمانه زدند

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

مه به نیمه رسید، ماه زهرا دمید

ای به دل مؤتمن، مونس جان من

‌ آمدم با حسین،‌ آمدم با حسن

 

تو مرا میزبان، من تو را میهمان

تو مرا همنشین، من تو را هم زبان

سفر به مدینه

این گدا سوی مدینه سفری می‌خواهد

تا بیاید حرمت راهبری می‌خواهد

 

زان نفس‌ها که بر آن شامی گستاخ زدی

دل بیچاره من هم اثری می‌خواهد

«جعده» و «رباب»

حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند

رد دو دست اباالفضل روی آب بماند

 

حسن شدی که سؤال غریب کیست در عالم

میان کوچه و گودال بی‌جواب بماند

 

حسین نیز غریب است اگر شبیه برادر

ولی بناست بقیع حسن خراب بماند

 

روضۀ لایوُم

سایه‌ی دستی میان قاب چشمان ترش

چادر خاکی زهرا بالش زیر سرش

 

رنگ خون پاشیده بر آیینه‌ی احساس او

لکه‌های سرخ روی گوشوار مادرش

سمت بهار

از دگران حسن تو باشد جدا

حسن رخت جلوۀ حسن خدا

 

قدر شب قدر بود موی تو

رونق محراب ز ابروی تو

من از تبار عزای محرم و صفرم

خوش آن دلی که شده دائما سرای حسن

دل خراب من و لطف یک دعای حسن

 

تمام زندگی من فدای آن کس که

تمام زندگی او شده فدای حسن

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×