دسترسی سریع به موضوعات اشعار
خطّ فرنگی
نو عروس طبع، هر دم، دلربایی میکند
از حجاب فکر بکر، او خودنمایی میکند
گاه عاشق میشود، گه پارسایی میکند
جان خود را بر گل نرگس، فدایی میکند
قرار ما همه تنگ غروب، صحن حسین
دمی که سیر وجودم الی السما میشد
تمام صفحۀ شعرم پر از خدا میشد
گمان کنم خبر از یار میرسد امشب
که باب فیض الهی به سینه وا میشد
به مناسبت ولادت امام زمان (عج)
خرابه بود و سحر بود و دختر بابا
همیشه رهسپرم سوی جادۀ خورشید
منم مسافر پای پیادۀ خورشید
چه فرق میکند از پشت ابر هم باشد
به طالبش برسد استفادۀ خورشید
به مناسبت نیمۀ شعبان
جلوۀ این پنج تن شد جلوهگر در عالمین
باز در دستان من شور قلم اعجاز کرد
زخم هجران از زبان واژهها سر باز کرد
داغ آن یار سفر کرده همان یوسفترین
در ردیف غم نوای قلب ما را ساز کرد