دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کوتاه سروده
پیغمبر عشق

حلولی تازه در گِل شد دوباره

برای سجده قابل شد دوباره

 

به روی نیزه بر پیغمبر عشق

و جبرائیل نازل شد دوباره

مدح حضرت علی اکبر (ع)
اَشهدُ اَنّ عشق چاقویش!

کاروان کاروان شب تاریک، گم شده لابلای گیسویش خنجر از دست ماه می‌افتد، در مصاف هلال ابرویش

چشم‌هایش از آسمان لبریز، سینه‌اش داغدار طوفان هاست دست‌هایش به وسعت دریا، هیبت کوه در دو بازویش

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×