دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کبوتران حرم

ای دائم از خدا و نبییّن تو را، سلام!

وی روی عالمی، به حریم تو، صبح و شام!

 

ابن الرّضای دوّمی و چارمین علی

جدّ امام منتظرّی و دهم امام

 

مهرِ جهان فروزِ سپهر هدایتی

هادی است، کنیه‌‌ات؛ به تو و کنیه‌‌ات، سلام!

سوم ابوالحسن

 

ای آن که غرق بحر ملالی، تو صبح و شام!

از مهرِ زرِّ پخته و از عشقِ سیمِ خام

 

زآن زرّ و سیم پخته و خامت، بُوَد چه سود؟

جز آن که خورد و خواب، نمایی به خود، حرام

 

از شام تا به صبح، نخوابی ز بیم آنْک

دزدی بیاید و ببردْشان ز راه بام

گلدسته‌های ریخته در صحن وا شدند

تنها نه در حریم تو باب‌المراد نیست

باب‌الرضای شرقی و باب‌الجواد نیست

 

هم سطح هم شدند ضریح و مناره‌ها

چون که به ارتفاع زمین اعتماد نیست

 

گلدسته‌های ریخته در صحن وا شدند

آغوش هیچ حاتمی این‌سان گشاد نیست

شیر آمده از پرده برون با نفس تو

بگذار کمی عرض ارادت بنویسم                      

دور از تو و با نیت قربت بنویسم

 

 سجادۀ شب پهن شده، حیّ علی شعر     

بگذار برایت دو سه رکعت بنویسم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×